Results for boeien translation from Dutch to Persian

boeien.
چه اهميتي داره؟

boeien, man.
هر چي بابا

breng boeien.
سريع دستبند‌ها رو بيار

boeien voor paarden
دست‌بندِ مخصوص اسب

de allerbeste boeien.
اينها بهترين دست‌بندهايي هستن كه ديدم

waarom de boeien?
چرا دستت رو بستن؟

dat zal ze vast boeien.
خداي من! آره مطمئنم پليسها شيفته ي اون دادخواست ميشوند

dus waarom die boeien?
پس اين دستبندا واسه ي چيه؟

- dat zal house boeien.
آره ، هاوس هم به آسون گرفتن به ديگران، در زمان نيازشون، مشهوره

- had jij geen boeien om?
تموم کرد اونا بهت دستبند نزدن؟

blijf tussen de boeien.
بين بويه ها بمونيد بيا اينم ناهارته

heb je je laten boeien?
گذاشتي بهت دستبند بزنن

- mijn boeien zitten om hem.
دستبندم رو به يارو زدم - نگهش دار -

-ik maak je boeien los, oké?
. ميخوام دستبندهات رو باز کنم باشه ؟

hoe kan ik deze boeien afdoen?
چطور مي‌تونم از اين غل و زنجير لعنتي خلاص بشم؟ نمي‌توني.

doe m'n boeien bij hem om.
دستبندهاي منو بردار ، بهش بزن

je kunt niemand meer boeien tegenwoordig.
اين روزها نگه داشتن توجه تماشاگران آسون نيست.

m'n moeder boeien, was erg fijnzinnig.
- untranslated subtitle -

kapitein müntze. - doe z'n boeien af, john.
کاپيتان مونتزه دستبندشو باز کن ، جان

- boei haar.
بازداشتش کنید!