Results for ( includes head as , bolts and ga... translation from English to Persian

please tighten all spools , nuts , bolts and detachable appendages .
لطفا تمام چرخ دندهها ، قرقرهها ، پيچها را محکم بگيريد و از مسير خارج نشويد .

he has a tendency to throw lightning bolts and things all right .
اون قادره كه رعد و برقش را به سوي ما پرتاب كنه بسيار خب .

then pour boiling water over his head as chastisement.
آن گاه از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ریزید؛

rather than let the enemy capture her head as a trophy, she asked her sister, yūko, to cut it off and have it buried.
هنگامی که در میدان نبرد مرگش را نزدیک دید، از خواهرش، یوکو (yūko)، خواست تا سرش را ببرد تا بدست نیروهای دشمن نیفتد.

lady , lightning bolt and a baby .
زن ، رعد و برق و يك بچه .

shes your person , bolt , and you are her dog .
، اون صاجب توئه ، آذرخش . و تو سگ اوني .

of 49 men's heads as was the custom, but he said
سر 49 نفر مرد رو طبق سنت برای او بیاورند ولی او گفت

the thunder sings his praises, and the angels too, for awe of him. he sends thunder-bolts and strikes whosoever he will with them: even then it is god they contend about! but mighty is he in (his) power.
رعد به ستايش او و فرشتگان از بيم او تسبيح مى‌كنند. و صاعقه‌ها را مى‌فرستد و هر كه را بخواهد بدان آسيب مى‌رساند. باز هم درباره خدا مجادله مى‌كنند. و او به سختى عقوبت مى‌كند.

i exposed their heads as a trophy in front of their city.
این شهر در بین‌النهرین شمالی در ساحل دجله قرار داشته است.

i heard an 80-year-old woman whose legs were broken and pulled out of her sockets and twisted up on her head as the soldiers raped her like that.
شنیدم که یک پیرزن هشتاد ساله پاهاش شکسته و از حفره جدا شده بودند و بسوی سرش پیچیده بودند هنگامیکه سربازان او را در آن حالت تجاوز میکردند.