Results for absolute translation from English to Persian

absolute .
دايره نامحدود .

& absolute
comparison form of adjectives - comparison form (better)

show absolute cost
نمایش هزینۀ مطلق

absolute address .
نشاني مطلق .

god, the absolute.
«خدا، (همان) پروردگار بی‌نیاز مطلق است.»

it is not absolute
نه تشخیص کامل

an absolute gentleman .
يک آدم کاملا با شخصيت .

6: absolute value
۶: مقدار مطلق

with absolute conviction… .
لازمه ، اينو ميدونم .

6: absolute value last
۶: آخرین مقدار مطلق

absolute number (optional)
گزینه‌های بیشتر

and yet creating an absolute .
و داراي يک ساختار خوبه .

1: absolute value smallest
۱: کوچک‌ترین مقدار مطلق

we have an absolute truth: .
ما اينجا حقيقت کامل را داريم : .

absolute value of luma gradient
سنجش رنگ مطلق

l enjoy his absolute trust .
من از اعتماد تامي که والتر به . من داره لذت ميبرم .

and lo! it is absolute truth.
قرآن، یقینِ راستین (و حق و حقیقت فرو فرستاده‌ی جهان آفرین) است. [[«حَقُّ الْیَقِینِ»: (نگا: واقعه / 95).]]

and absolute power corrupts absolutely .
وقدرت مطلق به طور مطلق فاسد ميكنه .

these guests are absolute monsters. .
اين مزخرفه . ان ادمها جانور هستن مرد .

show relative instead of absolute costs
نمایش هزینه‌های نسبی به جای مطلق