Results for accepted translation from English to Persian

accepted
پذیرفته

accepted .
مقبول .

tentatively accepted
به طور احتمالی پذیرفته شد

apology accepted .
عذر خواهي ت قبول شده بود .

and i accepted them.
و اونها رو پذيرفته ام

i apologize . accepted .
سر به سرم نذار .

then we're accepted?
پس ما قبول شدیم؟

new connection auto accepted
comment

he accepted the abdication.
روابط پدر و فرزنديستبه همين خاطر قبول كردند

consider it accepted . okay .
قبول ميکنم بسيار خوب .

remote files not accepted
پرونده‌های دور پذیرش نمی‌شوند

he has accepted it pleasantly.
او با خوشرويي اونو پذيرفت

my apologies . apology accepted .
ببخشيد غذر خواهيتون را قبول ميكنم .

you should've accepted then.
بايد همون موقع قبول مي كردي

this means he has accepted it
یعنی قبول کرده

it cannot be accepted anyhow.
در هر صورتي نميشه قبولش کرد

accepted uninvited connection from %1
اتصال ناخوانده از% 1 پذیرفته شد.

sent to calendar '%s' as accepted
ارسال به تقویم «%s» به عنوان پذیرفته شده

has accepted the terms of the deal .
شرايط معامله را پذيرفته .

i know the consequences . ive accepted that .
من نتايجش را ميدونم . من اينو قبول کردم .