Results for activate translation from English to Persian

activate
فعال‌سازی

activate .
بکارانداختن .

activate task
فعال‌سازی تکلیف

activate time:
فعال کردن زمان:

activate kalarm
& حذف‌

activate window...
فعال‌سازی پنجره...

activate & lower
فعال‌سازی و پایین آمدن

activate previous tab
@ action: inmenu

activate hand controls .
كنترل هاي دست فعال .

activate & pass click
فشار جهت فعال‌سازی و گذر

activate ksirc window
فعال کردن پنجرۀ ksirccomment

activate, raise and move
فعال‌سازی ، بالا آمدن و حرکت

& activate vacation notifications
& فعال کردن اخطارهای تعطیلات‌

activate, raise & scroll
فعال‌سازی ، بالا آمدن و حرکت

you managed to activate her
تو قبل از ما تونستي فعالش کني

activate nemesis program now .
برنامه ي نمسيس را همين الان فعال كنين .

activate the droids . yes , sir .
درويدها را فعال کنيد بله قربان .

activate when the computer starts
فعال کردن هنگام آغاز رایانه

activate, raise or minimize task
فعال کردن ، بالا بردن و کمینه‌سازی تکلیف

do you really want to activate "%1"?
واقعاً می‌خواهید »% 1 « را فعال کنید ؟