Results for acute translation from English to Persian

acute .
تيز تيزرو .

acute abdomen
شکم حاد

´ (#180;) acute accent
´) # 180; (آکسان اِگو

acute coronary syndrome
وسایل احیا

with acute schizoid tendencies .
به همراه تمايل به گوشه گيري حاد .

acute and selected memory loss .
شرايطي بحراني و از دست دادن قسمت هاي مشخصي از حافظه شود .

it could show as acute symptoms
میتواند به عنوان علائم حادی نمایان شود

diagnosed as acute schizoaffective disorder .
تشخيص دادند که اختلال حاد شيزو افکتيو داره .

and it has a very nice acute property.
و دارای یک ویژگی فوق العاده است.

Á (#193;) capital a, acute accent
Á (# 193;) a ، آکسان اِگو

⊕ see appendix 4: measuring acute malnutrition.
⊕ به پیوست 4: اندازه گیری سوء تغذیه حاد مراجعه کنید.

they moved me from intensive care to acute spinal.
مرا از بخش مراقبتهای ویژه به بخش ستون فقرات منتقل کردند.

the chief s illness was a type of acute appendicitis
بیماری رئیس از نوع آپاندیسیت حاد بود

evidence is insufficient to support use in acute exacerbations.
evidence is insufficient to support use in acute exacerbations.

her hearing has become very acute . thats about it .
حس شنوائيش بسيار حساس شده است .

acute bronchitis/bronchiolitis in those younger than five years
برونشیت حاد/برونشیولیت در کودکان کم‌تر از پنج سال

an acute sense of touch gave me both strength and balance .
حساسيت بالاي لامسه اين دوقدرت شگفت انگيز را به من ميداد .

secondary effects are varied , but can include acute memory loss .
عوارض ديگه ميتونه متغير باشه ، که ميتونه شامل . از دست رفتن حافظه باشه .

the lung picture resembled acute respiratory distress syndrome (ards).
تصویر ریه مشابه تصویر ریه مبتلا به سندروم دیسترس تنفسی حاد (ards) بوده است.

and also see that it demands acute intelligence, not just a gooey feeling.
و همچنین بدانند که آن مستلزم هوش بالا است نه فقط یه حس سطحی.