Results for an angle translation from English to Persian

add an angle
افزودن یک زاویه

remove an angle
حذف یک زاویه

the bisector of an angle
نیمساز یک زاویه

however, it is not an angle.
با این حال، آنومالی متوسط یک زاویه نمی‌باشد.

construct an angle at this point
ایجاد یک زاویه در این نقطه

an angle defined by three points
زاویه‌ای که با سه نقطه تعریف‌‌شده

an object rotated by an angle around a point
شیئی که با زاویه‌‌ای دور یک نقطه می‌‌چرخد

we've brought it down to the tangent of an angle.
ما آن را به تانژانت یک زاویه کوچک تبدیل کرده‌ایم.

why a guy pulls up right behind a car at an angle , drivers side .
چرا اين يارو ماشينشو پشت ماشين اونا و درسمت مسافر پارک کرده .

the back is erected at an angle at which poured water may not fall from it.
نمازهای نافله از نمازهای مستحبی هستند که به آن‌ها نوافل هم گفته می‌شود.

however, the arm is raised higher and at an angle to the right from the shoulder.
این درود شبیه سلام هیتلری است اگرچه دستها به سمت بالاتر گرفته می‌شوند.

an interior or exterior corner with an angle or type of bevel, is called a "chamfer".
گوشه ی بیرونی یا داخلی که دارای زاویه یا نوعی سطح مایل است، پَخ نامیده می شود.

an angle is defined by its measure and is not dependent upon the lengths of the sides of the angle (e.g.
به جز رادیان، دیگر یکاهای اندازه‌گیری زاویه همگی نسبتی از یک دایرهٔ کامل اند (مانند یک دور).

the simplest case is three separate coils in the generator stator that are physically offset by an angle of 120° to each other.
ساده ترین حالت آن سه سیم پیچ جداگانه است که بر روی محور ژنراتور با اختلاف فاز 120 درجه نسبت به هم نصب می شوند.

* boast: the ball is played off a side wall at an angle, or the back wall, before hitting the front wall.
توپ را به آرامی به دیوار جلو می‌زنند به گونه‌ای که در گوشۀ جلویی زمین در نزدیکی دیوار روبرو به زمین برخورد کند .

an angle in degrees by which to rotate the image. a positive angle rotates the image clockwise; a negative angle rotates it counter-clockwise.
یک زاویه بر حسب درجه که با آن تصویر می‌چرخد. یک زاویۀ مثبت تصویر را در جهت عقربه‌های ساعت می‌چرخاند ، یک زاویۀ منفی آن را بر خلاف عقربه‌های ساعت می‌چرخاند.

it is an extension of a minkowski diagram where the vertical dimension represents time, and the horizontal dimension represents space, and slanted lines at an angle of 45° correspond to light rays.
این نمودار شکل گسترش یافته ای از نمودار مینکوفسکی است که در ن بعد عمودی نمایشگر زمان و بعد افقی نمایشگر فضا است و خطهای مورب با زاویه °۴۵ متناظر با پرتوهای نور است.

you say, "there's a magic word. it's called the tangent of an angle," and leave him alone. he'll figure it out.
و شما بگوید،"یک واژه جادویی هست. که به آن تانژانت یک زاویه می‌گویند " و او را تنها بگذارید. او آن را خواهد یافت و خواهد فهمید.

== circular arcs =====length of an arc of a circle===the length (more precisely, arc length), "l", of an arc of a circle with radius formula_1 and subtending an angle formula_2 (measured in radians) with the circle center — i.e., the central angle — equals formula_3.
==طول کمان==کمانی از دایره به شعاع formula_1 که زاویه‌ای مرکزی به نام formula_2 را دربر می‌گیرد (به رادیان) به این معنی که اضلاع زاویه شعاع‌هایی از دایره‌اند، در این صورت طول آن کمان برابر با formula_3 خواهد بود.