Results for annual translation from English to Persian

annual .
ساليانه .

annual dressings
رویه‌پاشی‌های سالانه

the annual amount of gold.
سالانه طلا رو حفظ کنم

i only found out annual ring
من فقط متوجه اون حلقه ها شدم

its my annual blossomviewing party .
ميهماني سالانه ديدن شكوفه‌هاست .

we also produce an annual report.
ما یک گزارش سالانه نیز ایجاد می‌کنیم.

repeat the alarm at annual intervals
تکرار هشدار در فواصل سالانه@ action: button

at the 14th annual d.i.c.e.
جنازه او به مدار یکی از سیارات نزدیک کشیده شد.

you know about the annual new dish competition
همه شما دربارۀ مسابقه سالانه غذای جدید میدونید

the annual average temperature at the peak is .
میانگین سالانه دما در قله آن منفی هشت ممیز سه است.

what happens with the app (annual planning)?
app (برنامه ریزی سالانه) چطور می شود؟

where tony starks third annual benefit for .
جايي كه عوايد سومين همايش سالانه توني استارك .

it was the fifth annual hell in a cell event.
این پنجمین هل این ا سل سالانه بود.

okay , so tomorrow is our annual pledge scavenger hunt .
خوبه فردا سالگرد شکار ما است .

"annual review of anthropology" 31: 21–44.
"annual review of anthropology" ۳۱: ۲۱–۴۴.

the annual average snowfall for the birmingham area is per year.
میانگین سالیانهٔ بارش برف در برمینگهم ۵۱ میلی‌متر است.

and what exactly are these annual maintenance fees used for , huh .
و چه چيزي باعث نگه داري اين وظايف سالانه ميشه .

for a preview of the tenth annual big z memorial surfoff .
تا ببينيم در دهمين دوره ساليانه موج سواري يادواره زي بزرگ چه خبره .

im not inviting you to the skating federations annual christmas party .
تو را به فدراسيون اسكيت دعوت ميكنم نه به مهموني كريسمس .

for calculating the annual wage, the lowest general minimum wage was used.
برای محاسبه دستمزد سالانه، کمترین میزان حداقل دستمزد به طور کلی مورد استفاده قرار گرفت.