Results for bazaar translation from English to Persian

bazaar
بازار

security forces in tehran's bazaar
نیروهای امنیتی در بازار تهران

roaming in the bazaar without guards is dangerous .
گشت و گذار در بازار ، بدون محافظ خطرناکه .

bamyan is a small town with a bazaar at its center.
بامیان شهری کوچک با بازار در مرکز آن است.

it is one of the oldest bazaars in the middle east and the largest covered bazaar in the world.
این بازار با مساحتی حدود یک کیلومتر مربع، بزرگ‌ترین بازار سرپوشیدهٔ جهان است.

and also in the russian word paɜaб (like its persian equivalent, bazaar) there are two vowels and two syllables
و نیز در کلمه روسی paɜaб (نظیر معادل فارسی آن، بازار) دو حرف صدادار و دو هجا وجود دارد

it was a very small village -- a weekly bazaar where people, just once in a week, they put in all the vats.
یک روستای بسیار کوچک -- یک بازار هفتگی جایی که مردم هرچه دارند را فقط هفته ایی یک بار به میان می گذارند.

iranian netizens published several videos of wednesday's protest gatherings, the presence of security forces in the bazaar areas, and closed shops.
کاربران اینترنت ایرانی ویدئوهای متعددی از اجتماعات اعتراضی روز چهارشنبه منتشر کرده‌اند که نشان‌گر حضور نیروهای امنیتی در بازار و مغازه‌های تعطیل است.

no shops were open in tehran's grand bazaar on thursday, october 4, 2012, one day after shopkeepers and merchants went on strike to protest against the free fall of the national currency on wednesday.
پنج‌شنبه 4 اکتبر 2012 یعنی یک روز بعد از اعتصاب تجار و مغازه‌داران در اعتراض به سقوط آزاد ارزش واحد پول ملی، هیچ مغازه‌ای در بازار بزرگ تهران باز نبود.

he has also appeared in the magazines bazaar korea, vogue girl korea, dazed & confused korea, nylon korea, gq korea, arena homme + korea, esquire korea, and marie claire korea.
همچنین برای مجله‌های bazaar korea ،vogue girl korea، nylon korea، gq korea و … به عنوان مدل ظاهر شد.