From professional translators, enterprises, web pages and freely available translation repositories.
bellows .
ريه .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
bellows falls
گلنس فالزcity name (optional, probably does not need a translation)
Last Update: 2011-10-23
Usage Frequency: 1
Quality:
giroo can help me and jang can blow with the bellows.
گیرو میتواند به من کمک کند وجانگ میتواند برای دمیدن در آتش کمک کند
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
and so we've just added this manual bellows.
و به همین دلیل ، ما این وسیلۀ دَم دادن دستی را اضافه کردیم.
Last Update: 2015-10-13
Usage Frequency: 1
Quality:
in america, robert henri and george bellows were fine portraitists of the 1920s and 1930s of the american realist school.
در مدرسه رئال امریکا در سال های 1920 و 1930 به ترتیب robert henri و george bellous به عنوان پورتریست های خوب مطرح شدند.
Last Update: 2016-03-03
Usage Frequency: 1
Quality:
bring me blocks of iron to fill up the passage between the two mountains." he told them to ply their bellows until the iron became hot as fire. then he told them to pour on it molten brass."
(سپس شروع به کار کرد و گفت:) قطعات بزرگ آهن را برای من بیاورید. (آن گاه دستور چیدن آنها را بر روی یکدیگر صادر کرد) تا کاملاً میان دو طرف دو کوه را برابر کرد (و شکاف بین آنها را از آهن پُر نمود. فرمان داد که بالای آن آتش بیفروزند، و) گفت: بدان بدمید؛ تا وقتی که قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد (و قطعات به هم جوش خورد. سپس) گفت: مس ذوب شده برای من بیاورید تا (آن را) بر این (سدّ) بریزم. [[«آتُونِی»: برایم بیاورید. «زُبَر»: جمع زُبْرَة، قطعات. «سَاوَی»: برابر و همسان کرد. هر دو سو را یکی کرد. «بَیْنَ»: مفعولٌبه است. «الصَّدَفَیْنِ»: دو جانب، دو سو. «أُنفُخُوا»: بدمید. فوت کنید. «أُفْرِغْ»: بریزم. «قِطْراً»: مس گداخته.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Warning: Contains invisible HTML formatting
"bring me blocks of iron." at length, when he had filled up the space between the two steep mountain-sides, he said, "blow (with your bellows)" then, when he had made it (red) as fire, he said: "bring me, that i may pour over it, molten lead."
(سپس شروع به کار کرد و گفت:) قطعات بزرگ آهن را برای من بیاورید. (آن گاه دستور چیدن آنها را بر روی یکدیگر صادر کرد) تا کاملاً میان دو طرف دو کوه را برابر کرد (و شکاف بین آنها را از آهن پُر نمود. فرمان داد که بالای آن آتش بیفروزند، و) گفت: بدان بدمید؛ تا وقتی که قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد (و قطعات به هم جوش خورد. سپس) گفت: مس ذوب شده برای من بیاورید تا (آن را) بر این (سدّ) بریزم. [[«آتُونِی»: برایم بیاورید. «زُبَر»: جمع زُبْرَة، قطعات. «سَاوَی»: برابر و همسان کرد. هر دو سو را یکی کرد. «بَیْنَ»: مفعولٌبه است. «الصَّدَفَیْنِ»: دو جانب، دو سو. «أُنفُخُوا»: بدمید. فوت کنید. «أُفْرِغْ»: بریزم. «قِطْراً»: مس گداخته.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Warning: Contains invisible HTML formatting