Results for biting translation from English to Persian

biting .
طعنه آميز .

nail biting
ناخن خوردن

what a biting wit .
چه طعنه نيشداري .

back-biting, gossiping,
(که) بسیار عیب‌جوست و برای خبرچینی پیاپی گام برمی‌دارد،

theyre always biting .
اونا همش در حال گاز گرفتنن .

he aint biting , benny .
اون تيز نيست ، بني .

the biting no scampering no .
گاز گرفتن نه دوييدن نه .

he's biting his tongue gag him now
زبونش رو گاز گرفتبگيريدش

gnawing , biting , breaking , hacking , burning .
، قطع ميکنند ، ميشکنند ، نابود ميکنند ميسوزونند .

tip up . thats it . he got it . hes biting .
بلند کن . خودشه گرفتش . داره گاز ميزنه .

criminal would be biting the ass without permission .
جنائيش ، گاز گرفتن باسن بدون اجازه بايد باشه .

no eye gouging , no crotch shots and no biting .
دست تو چشم نه ضربه قلابي نه ، گاز گرفتن هم ممنوع .

biting nails can lead to broken skin on the cuticle.
بخصوص در محلی که پوست به ناخن ها می چسبد.

biting , scratching , panting , tongue all over the place .
گزنده ، خراشنده و نفس نفس زن همه جارو زبون ميزنه .

hes drowning it right in front of our son and its biting him .
اون سگه را درست جلوي چشم پسرم سگه را خفه کرد چون گازش گرفاه بود .

well , start by blocking the mouth , and not biting your tongue .
خوب با بستن دهان شروع ميکنيم زبانتون را گاز نگيريد .

l dont want to go on a date with a guy and his dog is biting him and .
نميخوام برم سرقرار با يک نفر و سگش اونو گاز بگيره و .

all the leopard seal was doing -- it's just biting a balloon.
تنها كاري كه فکهای پلنگی كردند اين بود كه گوشه بالن را گاز گرفتند.

reclining upon couches, they will find therein neither the heat of the sun nor bitter, biting cold,
این در حالی است که در بهشت بر تختهای زیبا تکیه کرده‌اند، نه آفتاب را در آنجا می‌بینند و نه سرما را!

the frequent furl of five fingers, the chips in my teeth come from biting at all the many things a solitary hand cannot open.
جمع شدن مكرر پنج انگشتم، تراشه‌هاى توى دندان‌هايم كه بخاطر به دندان كشيدن همه آن چيزهايى زيادى بود كه تنها با يك دست نمى توانستم باز كنم.