Results for breakthrough translation from English to Persian

this was the breakthrough.
این یک دستاورد تازه است .

and... that was a breakthrough.
بعد از اون ، تنها شدم

come , rajneesh , a breakthrough .
بيا ، راجنيش ، يک شکاف دروني .

so, that's a breakthrough.
که تحولی در این زمینه به شمار می رود.

is it a major breakthrough?
آیا آن پیشرفتی بزرگ است؟

your big breakthrough as a writer .
شکستن موانع ، براي نويسنده شدن .

great news. they made a breakthrough.
يه خبر خوب. اونا يه پيشرفت خوب داشتن

but i think we made a breakthrough.
اما فکر کنم ما يه پيشرفتي داشتيم

obviously, someone has made a breakthrough,
... مشخصا، يکي پيشرفت قابل ملاحظه اي داشته

is for the medical breakthrough of the year .
براي پيشرفت پزشکي سال است .

the tvirus was a major medical breakthrough .
ويروس تي يک اکتشاف مهم پزشكيه .

can i answer no , but that is a breakthrough .
جواب گرفتي نه فقط ميدونم .

but i believe that someone has made a breakthrough,
اما معتقدم يه شخصي در اين راه پيشرفتي داشته

i am close to a breakthrough . i can feel it .
نزديک به شکافيم . ميتونم حس کنم .

this latest in a long lineof breakthrough music videos .
اين اخرين خبر از صف طويل اخبار ضد و نقيض سينماست .

i was very touched when i saw a breakthrough the other day.
یک روز وقتی یک ابداع دیگر را دیدم بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.

and along the way they created a breakthrough in computer visualization.
و طی این پروژه گروه نو آوری درخشانی در بصری سازی رایانه ای انجام داده.

i gotta say , i think rebecca and i just had a major breakthrough .
من ريبکا فکر ميکنيم که فقط يک مانع اصلي داشته باشيم اينطور نيست .

caillat released her second album, "breakthrough", in august 2009.
کایلات دومین آلبوم خود را به نام breakthrough در آگوست 2009 منتشر کرد.

r.a. mashelkar: breakthrough designs for ultra-low-cost products
آر. ای. ماشلکار: طرح هایی مبتکرانه برای محصولاتی فوق العاده کم هزینه