Results for butt translation from English to Persian

butt .
بيخ .

butt hole
مقعد

fat butt .
باسن گنده .

his butt?
باسنش؟

move your butt.
كونتو تكون بده

now , tuck your butt .
پشتت را بکش تو .

. . .i'm his butt.
من کونشم…

the one with the butt
قضيه کون

she grabbed my butt .
او هدف مارو قاپ زد .

sitting on my butt yeah .
فقط بلدم بشينم را پشتم ، هان .

- show me your butt - what?
- کونت رو نشونم بده- چی؟

jealous, my chocolate butt!
حسودي , به ك...مم نيست

are you staring at my butt .
به پشت من خيره شدي .

flop back anytime , rubber butt .
برو و هيچ وقت بر نگرد اشغال .

butt guy, what are you doing?
آقاي کون، چه غلطي داري مي کني؟

get your butt out there come on .
اون هيكلو تكون بده زود باش .

hey , little analdwelling butt monkey .
هي ميمون کوچولو .

but smooth as a babys butt now .
ولي هنوزم مثل يک دودول بچه تكون ميخوره .

does everyone know the ham butt problem?
آیا کسی می‌داند مشکل ham butt چیست؟

it's not your place to butt in.
اينجا مال تو نيست که شاخ ميزني