Results for captured translation from English to Persian

captured .
گيرافتاده .

and captured.
و دستگيرم كردند

captured alived
دستگير خواهد شد

target captured.
هدف دستگير شد

captured in bigsby .
در بيگزبي دستگير شد .

captured from the japanese .
از غنائمه به دست از ژاپنىها ست .

master yi was captured?
فرمانده یی دستگیر شده؟

jang bogo captured him alive.
جانگ بوگو او را اسير كرد

i should've captured him.
بايد ميگرفتمش

lord! mok rasoo is captured!
عاليجناب، موك روسو دستگير شده

a stranger captured by rousseau.
يه غريبه كه توسط روسو گرفته شده

harry , theyve captured sirius .
هري ، اونها سيريوس را دستگير کردن .

do you remember how jang bogo captured
تو يادت مياد چطوري گونگ بوك اسير شد

he captured the soldier we bribed,
اون سربازي رو که رشوه گرفته بود رو دستگير کرده

viceroy , we have captured the queen .
وايسوري ما ملکه را دستگير کرديم .

we captured him at the sauce pantry
ما او را در انبار سس گرفتیم

after having captured sachun island.
بعد از تصرف جزيره سوچان

and captured thrillkiller , tomas dos santos .
و قاتل وحشتتوماس دي سانتوس دستگير کنه .

has never been captured on screen before .
تا به حال نشان داده نشده .

at yangzhou harbor we captured military merchants
در بندر يانگزو ما بازرگانان ارتشي رو دستگير کرديم