Results for carol ann williams forever in my ... translation from English to Persian

here , in my heart .
اينجا ، روي قلبم .

and you in my heart .
و تو در قلب من .

a thorn in my heart.
دردي در قلب من خواهد بود

and kept it ingrained in my heart.
و اون رو عميقا در قلبم حفظ کردم

i've forgiven you in my heart.
اما من در قلبم شما رو بخشيده ام

...i've stashed away in my heart.
قلبم انبار شده، تسکين بدم

and i know in my heart that its right .
و در قلبم ميدونم كه اين كار درسته .

1,000 bells are ringing in my heart .
هزارتا زنگ در قلب من به صدا در ميآيند .

he's been in my heart for many years.
او سال ها است که در قلب من است

because i don't have murder in my heart.
براي اينكه من قاتل نيستم ؟

and that is something i will keep in my heart forever.
و این چیزی بود که من همیشه در قلبم نگهش می دارم.

but there was one person still painfully in my heart.
اما هنوز حضور دردناک يک نفر رو در قلبم داشتم

i felt heaviness in my heart throughout the entire heavenly rite.
در تمام مدت انجام تشريفات مذهبي در قلبم احساس سنگيني ميکردم

and then finally i looked in my heart, and there he was.
انحصار گرایی بر آن است که راه نجات و رستگاری در مسیحیت است.

i know i dont look it , but im beginning to feel it in my heart .
ميدونم به نظر نمياد ، ولي . توي قلبم پيري را حس ميکنم .

i drew a picture of you in my mind and kept it ingrained in my heart.
عكسي از تو در ذهنم مجسم كردم و اون رو در قلبم نگه داشتم

but i'm going to leave you in my heart and leave goguryeo.
اما مي خوام شما رو در قلبم بذارم و گوگوريو را ترک کنم.

i didn't make them in college, until something happened in my heart.
در کالج هم نداشتم تا وقتی که چیزی در قلبم اتفاق افتاد.

i dont think that my heart is in my skull. .
ميدونم که فلبم تو کاسه سرم نيست .

everything in my room was shaking -- my heart, my windows, my bed, everything.
همه چیز در اتاقم می لرزید -- قلبم، پنجره هایم، تختم -- همه چیز.