Results for carried translation from English to Persian

motion carried .
حركت انجام شده .

carried a sig 9?
يه سيگما 9 حمل مي کرد ؟

suicide carried off many .
خيلي‌ها خودکشي کردند .

some people get carried away.
بعضی‌ها زیادی احساساتی می‌شوند.

call it carried . all right .
با اون صحبت كن باشه .

before inger is carried away .
پيش از آنكه اينگر را از اينجا ببرند .

and you carried them all the way here .
و تمام راه ، تا اينجا اونا را آوردي .

in fact, it carried risk of injury.
حتی خطر آسیب دیدگی هم داشت.

sometimes one man carried various names.
گاهی یک نفر چند نام داشت.

carried out in 1958 by yevgeni tarasov , .
که يک نفر به اسم يوجيني تارازوف روش کار ميکرده .

he was carried endlessly across vast oceans .
او دائما در سراسر اقيانوس بزرگ بود .

and on them, and on ships you are carried.
و بر (مرکبهای راهوار) چهارپایان (در خشکی)، و (در دریا) بر کشتیها برداشته می‌شوید (و این همه فائده‌ی حیوانها و آثار و خواصّ اشیاء، مایه‌ی عبرت است). [[«الْفُلْکِ»: کشتیها (نگا: بقره / 164).]]

carried out a remarkable plan and brought victory.
و نقشه ماهرانه اش رو پيش بردتا نا به پيروزي رسيديم

after i arrested them, they all carried swords.
پعد از اينكه اونها رو بازداشت كردمفهميدم كه اونها اسلحه حمل مي كنند

i carried him , i gave birth , i raised him .
من اونو حمل کردم ، بدنيا اوردم پرورش دادم .

don't look at me.i just carried his luggage.
به من ربطي نداره , من فقط چمدونِش رو آوردم

[carried] by the hands of messenger-angels,
(سپرده) به دست سفیران حق (و فرشتگان وحی) است.

in 1993, hamas carried out the first suicide attack.
کلید کنترل را دست میگیرد و حمله انتحاری انجام میدهد.

i've carried this photograph with me every day since then.
از آن زمان من هر روز این عکس همراه خود داشته ام. از آن زمان من هر روز این عکس همراه خود داشته ام.