Results for carrying translation from English to Persian

carrying capacity
ظرفیت چراگاه

...carrying a baby.
يك بچه رو حمل ميكرد...

he was carrying it .
دست اون بود .

he was carrying this. .
اين همراهش بود .

and the carrying charges .
و هزينه حمل چي ميشه .

i'm carrying an item
من چيزي رو حمل ميکنم

and those carrying loads.
سوگند به آن ابرها که بار سنگینی (از باران را) با خود حمل می‌کنند،

he was carrying two disks . .
هر دو تا ديسكت دست اون بود .

is carrying out the work already
الان داره کارها رو به خوبی پیش میبره

are you still carrying her ring .
آيا هنوز هم حلقش دستته .

i was carrying this woman out , .
داشتم يک خانم را ميوردم بيرون .

"are you carrying clean needles?"
«آیا همراهت سرنگ‌های تمیز داری؟»

he got in trouble carrying fake id.
بخاطر همراه داشتن كارت تغلبي توي دردسر افتاد

yes, his ship carrying tax grains sank.
بله,گندم مالياتي که با کشتي اون حمل ميشد غرق شده

and besides, you're carrying my baby.
و در ضمن! تو بچه من رو حامله هستي

but your ships carrying tax grains have sunk
اما کشتي که شما با ان گندمها را حمل مي کرديد غرق شده

carrying charges , my boy . carrying charges .
هزينه حمل پسرم هزينه حمل .

oh jesus , youre carrying his child no .
اوه نه دیگه ، نکنه ازش حامله هم شدی نه .

and i realized that ive been carrying around this .
و من بیست و پنج سال گذشته بار این دروغ را به قلبم میکشم .

and have him walk behind me , carrying my cloak .
و اون پشت سر من راه بياد در حاليکه دامنم را حمل ميکنه .