Results for cashier translation from English to Persian

cashier
صندوقدار

cashier .
بيرون کردن .

to me , im cashier .
بده به من ، صندوقدار منم .

this is cashier number one .
صندوقدار شماره ي يك صحبت ميكنه .

night cashier at a cafeteria .
صندوقدار شيفت شب توي يک کافه تريا .

or king dick , head cashier and winner .
يا شاه ديک ، رئيس صندوق دارها و برنده .

and the cashier would like some money .
و صندوقدار يک کمي پول ميخواد .

lastly , well have a new cashier joining the team tomorrow .
در نهايت ، ما يك صندوقدار جديد خواهيم داشت كه فردا به تيم ما ميپيونده .

check stand number one . head cashier , vince downey .
صندوقدار شماره ي يك سرپرست صندوقداران ، وينس داوني .

new girl at work . cashier . her names amy . shes very pretty .
يك دختري كه جديدا اومده سركار ، صندوقداره اسمش امي ــه . اون واقعا زيباست .

russell , i need all the 411 on amy renfroe . shes the new cashier .
راسل من به همه اطلاعات امي رنفور نياز دارم اون صندوقدار جديده .

it goes manager , section manager , head cashier , cashier , stocker , .
اينطوريه که اول مدير ، بعد مدير بخش ، بعد صندوقدار ارشد صندوقدار و بالاخره متصدي انبار .

here�s your cashier�s check , sir . will there be anything else .
اين هم چک پول شما ، آقا چيز ديگه اي هست .

the answer is me . head cashier , smartass . i wouldnt be too sure about that , vince .
جواب منم . رئيس صندوق دارها ، باهوش ترين زياد مطمئن نيستم ، وينس .

so one sunday afternoon, a man walks into my cashier's booth with this beautiful jewelry box.
دریک بعدازظهر یکشنبه مردی بسمت اتاقک صندوق قدم میزنه بهمراه این جعبه زیبای جواهرات.

and they go to whole foods to get their baby formula, and whole foods is one of those progressive grocery stores where all the cashiers look like they're on loan from amnesty international.
و آنها برای خریدن غذای بچه به "whole foods"می روند و "whole foods" یکی از فروشگاه های پیشرو است جایی که صندوقدار های آن به نظر می رسه زیر قرض سازمان عفو بین الملل هستند.