Results for clearance translation from English to Persian

clearance .
برداشتن مانع .

but that clearance is limited.
اما اين دسترسي محدوده

level one . clearance required .
مرحله اول . کلمه عبور .

below that you will need clearance .
پايين تر از اون 5 طبقه را . شما بايد پاکسازي کنيد .

oh, i assumed you had clearance.
اه، من فکر کردم شما اطلاع داريد

no clearance . repeat , no clearance .
پاکسازي نه . تکرار ميشه ، پاکسازي نه .

ocean blue requesting cargo clearance .
اقيانوس آبي درخواست تخليه بار را داره .

doesn't have clearance to know that.
اجازه دسترسي به اونها رو نداره

a topsecret nasa security clearance badge .
اجازه عبور به بخشه فوق سري ناسا .

copy , were in the vehicles , awaiting clearance .
، ما توي وساي نقليه ايم . منتظر پاکسازي .

certain private individuals have been granted clearance
آدم هاي بخصوصي، اجازه دسترسي به -

i dont have clearance to your restricted access room .
من اجازه ورود به اتاق غير قابل دسترسي تو را ندارم .

come work for me, and i'll get you the clearance
... بيا براي من کار کن. و من به تو اين امکان رو

sir, you don't have clearance to walk here unescorted.
آقا، شما اجازه ي ورود به اينجا رو بدون اسکورت ندارين -

whoever did this needed upper level security clearance.
هرکسي که اين کارو کرده به دسترسي اطلاعاتي بالاتري نياز داشته

rrts special ops clearance verified . handle id: reaper .
اعتبار اعضا تاييد شد کد شناسايي : ريپر .

no clearance at the moment . youre staying another night .
الان پاکسازي نداريم . يک شبه ديگه .

application of long press clearance to compulsory cleanup and lock application
application of long press clearance to compulsory cleanup and lock application

man 1: unless you have clearance , you cannot pass the checkpoint .
تا زمانيکه پاک بودنتون تاييد نشه . نميتونيد از محل بازرسي عبور کنيد .

for that patient , i will need your security clearance information , please .
براي ديدار با اون بيمار شما بايد . مدارک حفاظتي خودتون را نشون بدين .