Results for compliments translation from English to Persian

but no compliments.
اما کسی تعریفی نمی کند.

leonidas . my compliments .
لئونيداس تبريكات من .

compliments of tony stark .
شريك توني استارك .

compliments from mr . chang .
خوشامد گوي از طرف آقاي چنگ .

compliments of mr caledon hockley .
از طرف آقاي كال دون هاكلي .

leonidas , my compliments and congratulations .
لئونادوس ، با تقديم احترامات .

please accept my compliments , sir , .
لطفا تعريف و تحسين من را قبول کنيد ، آقا .

i always get compliments about you .
من هميشه از تو تعريف ميكنم .

he is the courageous captain of compliments .
اون کاپيتان شجاعي است .

pulling out chairs , throwing out compliments .
همه چيزو ميزدي کنار و از خودت محبت دَر ميکردي .

offer their compliments to proffesor snape .
درود خود را بر پرفسور اسنیپ تقدیم میکنند .

how it compliments the natural curves of your body .
خيلي به پيچ و خم بدنت مياد .

offer their compliments to professor snape and . .
به پروفسور اسنيپ سلام عرض ميکنن و .

because compliments in your family are usually for someone else .
در خانواده شما از دختر ديگه‌اي تعريف مي‌كنن .

all access pass to the trade show , compliments of the house .
تمام مسيرهاي عبور به نمايش تجاري از اون خونه تعريف ميشه .

detective , this is compliments of the gentleman at the end of the bar .
کاراگاه اين از طرفه اون آقاي محترم اونطرف باره .

my compliments to the chef . nobody leaves this room till l get the recipe .
دست سر آشپز درد نکنه . درضمن تا من . دستور پخت شو نگرفته م ، کسي از اينجا بيرون نميره .

and though i do sometimes amuse myself with arranging such little compliments , .
به اضافه اينکه من گهگاهي خودم را از يکسري تعارفات منظم بهره مند ميکنم .

actually , were paying you a compliment , cause we gonna do some stupid shit .
درواقع ، داريم بهت خدمت ميکنيم ؛ . چون ميخوايم يک کار فوق احمقانه انجام بديم .