From professional translators, enterprises, web pages and freely available translation repositories.
there won't be any compulsion.
ديگه چنين كارهايي نمي كنم
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
second point is that persuasion is often better than compulsion.
دومین نکته این است که ترغیب معمولا از اجبار بهتر است.
Last Update: 2015-10-13
Usage Frequency: 1
Quality:
and to allah prostrates whoever is within the heavens and the earth, willingly or by compulsion, and their shadows [as well] in the mornings and the afternoons.
آنچه در آسمانها و زمین است - خواه ناخواه - خدای را سجده میبرد (و در برابر عظمت او سر تسلیم و تکریم فرود میآورد)، همچنین سایههای آنها (که همچون خود آنها از نظم و نظام دقیق و فرمانبرداری شگفت برخوردارند) بامدادان و شامگاهان در مقابلش به سجده میافتند (و پیوسته در برابر ارادهی باری کرنش میبرند). [[«یَسْجُدُ»: سجده میکند. کرنش میبرد. در اینجا مراد اطاعت و فرمانبرداری از اراده و خواست حضرت باری است (نگا: آلعمران / 83). «مَنْ»: کسانی که. واژه (مَنْ) برای ذویالعقول، یعنی انسانها و فرشتگان و پریان به کار میرود، ولیکن در اینجا از راه تغلیب شامل غیر ذویالعقول نیز میباشد و به معنی (آنچه) است (نگا: نحل / 49). «طَوْعاً أَوْ کَرْهاً»: خواه ناخواه. یعنی همهکس و همهچیز در برابر فرمان خدا خاضع و فرمانبردار میباشند، ولی خضوع و فرمانبرداری دستهای تکوینی است، و خضوع و فرمانبرداری دستهای تکوینی و تشریعی است. مؤمنان از روی میل و رغبت در پیشگاه پروردگار به سجده میافتند، امّا غیر مؤمنان هرچند حاضر به چنین سجدهای نیستند، تمام ذرّات وجودشان از نظر قوانین آفرینش خواه ناخواه تسلیم فرمان خدا است. این دو واژه مصدر و حال میباشند (نگا: آلعمران / 83). «ظِلالُهُمْ»: سایههای آنان. مراد این است که سایههای اشیاء نیز از نظم و نظام شگفتی برخوردار است و علاوه از فوائد ظاهری، میتوان از سایهها برای اندازهگیری خود اشیاء سود جست و نیز همچون ساعت، زمان را بدانها سنجید. «الْغُدُوِّ»: جمع غَداة، بامدادان. «الآصَال»: جمع أَصیل، شامگاهان (نگا: اعراف / 205). «بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ»: مراد همیشه و پیوسته است.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
there is no compulsion in religion. the right direction is henceforth distinct from error. and he who rejecteth false deities and believeth in allah hath grasped a firm handhold which will never break. allah is hearer, knower.
اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست، چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخّص شده است، بنابراین کسی که از طاغوت (شیطان و بتها و معبودهای پوشالی و هر موجودی که بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف کند) نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکمترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاکت میرهاند و) اصلاً گسستن ندارد. و خداوند شنوا و دانا است (و سخنان پنهان و آشکار مردمان را میشنود و از کردار کوچک و بزرگ همگان آگاهی دارد). [[«إِکْرَاهَ»: وادار کردن. واداشتن. «رُشْد»: هدایت. راه درست. «غَیّ»: ضلالت. راه کج. «طَاغُوت»: هر معبودی جز خدا. شیطان. هر کس و هر چیزی که اطاعت از آن، مایه طغیان و دوری از راه حق شود، چه آفریدهای که پرستیده شود، و چه فرماندهی که در شرّ و بدی از او فرمانبرداری گردد، و چه اهریمنی باشد که انسان را از راه به در برد. مفرد و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «عُرْوَةِ»: دستاویز. «وُثْقَی»: مؤنّث (أَوْثَق) بس محکم و استوار. «إِنفِصَام»: گسستن.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
let there be no compulsion in religion: truth stands out clear from error: whoever rejects evil and believes in allah hath grasped the most trustworthy hand-hold, that never breaks. and allah heareth and knoweth all things.
اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست، چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخّص شده است، بنابراین کسی که از طاغوت (شیطان و بتها و معبودهای پوشالی و هر موجودی که بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف کند) نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکمترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاکت میرهاند و) اصلاً گسستن ندارد. و خداوند شنوا و دانا است (و سخنان پنهان و آشکار مردمان را میشنود و از کردار کوچک و بزرگ همگان آگاهی دارد). [[«إِکْرَاهَ»: وادار کردن. واداشتن. «رُشْد»: هدایت. راه درست. «غَیّ»: ضلالت. راه کج. «طَاغُوت»: هر معبودی جز خدا. شیطان. هر کس و هر چیزی که اطاعت از آن، مایه طغیان و دوری از راه حق شود، چه آفریدهای که پرستیده شود، و چه فرماندهی که در شرّ و بدی از او فرمانبرداری گردد، و چه اهریمنی باشد که انسان را از راه به در برد. مفرد و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «عُرْوَةِ»: دستاویز. «وُثْقَی»: مؤنّث (أَوْثَق) بس محکم و استوار. «إِنفِصَام»: گسستن.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality: