Results for concentrated translation from English to Persian

and concentrated into new and hostile environments .
و در محيط‌هاي نامناسب تمرکز داده مي‌شوند .

what were you listening to you were so concentrated .
داشتين به چي گوش ميدادين خيلي با دقت اينكار را ميكردين .

then: working concentrated, without being frazzled.
متمرکز کار کردن بدون هیچگونه نگرانی

most of the german fire now is concentrated to the west .
بيشتر آتش آلمان‌ها به سمت غرب متمركزه .

mind you , the patron only protects while they are concentrated .
يادتون باشه ، سپر مدافع ، تنها موقعي ميتونه ازتون مراقبت کنه که تمرکز کرده باشيد .

friendly and kind to people off the concentrated feed of success , .
اون دوستانه و صميمي بود ، سرشار از موفقيت .

damage was concentrated in about 20 villages in the area of fahraj.
بیست روستا در ناحیه فهرج در این زلزله ویران شدند.

but also concentrated his resources into expanding the country's borders.
بلكه براي گسترش مرزهاي كشورش نيز تلاشهاي بسياري انجام داد

the population is concentrated in the andean highlands and along the caribbean coast.
۳۰ شهر در کلمبیا دارای جمعیت ۱۰۰ هزار نفر و بیشتر هستند.

wind takes about two to five years on average, same as concentrated solar and photovoltaics.
باد حدود ۲ تا ۵ سال به طور میانگین طول می کشد، معادل خورشیدی متمرکز شده و خورشیدی.

in that period one tenth of the shops of the city were concentrated in the market and around it.
بازار بزرگ در سال 1455 به دستور سلطان محمد فاتح ساخته شد و در قرن 16 گسترش پیدا کرد.

i found the only way to get the better of them was by adopting a forceful, concentrated drive.
این فیلم در سال ۱۹۶۳ به پردهٔ سینماها راه یافت و کارگردانی آن را استنلی دانن برعهده داشت.

and if you look, wind and concentrated solar have the lowest co2 emissions, if you look at the graph.
اگر دقت کنید باد و انرژی خورشیدی متمرکز شده کمترین انتشار دی اکسید کربن را دارند، اگر به نمودار نگاه کنید.

if medical science stopped seeking cures and concentrated on prevention only, then it would achieve very little of either.
اگه علم پزشکی جستجوی راههای درمانی رو کنار بگذاره و فقط به راههای پیشگیری بپردازه، اونوقت مقداره بسیار کمی رو بدست می اورد.

*concentrated load of magnitude formula_14 acts at a distance formula_15 from the support a.
بار متمرکز formula_23 در فاصله formula_24 از تکیه گاه a وارد می شود.

and it's cheap because we've been subsidized by energy that's been concentrated by the sun.
و ارزان است چون یارانه پرداخت می شود. با انرژیی که به وسیلۀ خورشید ذخیره شده است.

in these galaxies, especially in a spiral galaxy like this, most of the mass of the stars is concentrated in the middle of the galaxy.
در این کهکشانها مخصوصا در کهکشانهای مارپیچی شبیه به این، بیشتر جرم ستاره ها در مرکز کهکشان متمرکز شده است.

it is insoluble in water, alcohol, or ether, but soluble in dmso, chloroform, nitrobenzene, and concentrated sulfuric acid.
در آب، الکل و اتر غیر محلول است اما در دیمتیل سوفوکسید، کلروفرم، نیتروبنزین و اسید سولفوریک غلیظ به حالت محلول در می‌آید.

40% of egyptians live in upper egypt, and 80% of egypt's poverty is concentrated in upper egypt.
۴۰% مردم مصر در مصر علیا می‌زیند و ۸۰% فقر مصر در این منطقه متمرکز است.

firm sports balls are crucial for trigger point release. they provide a concentrated point of pressure for tense muscles. this book features a massage ball in the targeted release exercises.
توپ های ورزشی محکم برای رهاسازی نقطه ماشه بسیار مهم هستند. آنها نقطه فشار متمرکزی را برای عضلات منقبض فراهم می کنند. این کتاب دارای یک توپ ماساژ در تمرینات رهاسازی هدفمند است.