From professional translators, enterprises, web pages and freely available translation repositories.
contention .
مباحثه درگيري .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
contention allright .
کانتنشن باشه .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
were going to contention .
ما به کانتنشن ميرويم .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
oplock contention limit:
& حد درگيري قفل مناسب:
Last Update: 2011-10-23
Usage Frequency: 1
Quality:
Warning: Contains invisible HTML formatting
theyre going to contention .
اونا به کانتنشن ميرن .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
why bring your troubles to contention .
چرا مشکلات و دردسر هاتونو به کانتنشن آورديد .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
it takes you right through contention .
درست به کانتنشن ميره .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
contention is 80 miles back to the other way .
کانتنشن 80 مايل عقب تر به سمت ديگه است .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
im delivering him to contention , i need that money .
من او را به کانتنشن تحويل ميدهم من به آن پول احتياج دارم .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
were taking him to contention , putting him on the prison train to yuma .
ما اونو به کانتنشن ميبريم ، او را توي قطار زندانيها که به يوما ميره ميگذاريم .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
"bones of contention: controversies in the search for human origins".
"bones of contention: controversies in the search for human origins".
Last Update: 2016-03-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Warning: Contains invisible HTML formatting
were taking you to contention putting you on the 3:10 to yuma , day after tomorrow .
تا پس فردا تو را به شهر کانتنشن ميرسونيم و ميزاريمت توي قطار 3:10 به يوما .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
hath he taken to himself that which is reared in ornaments, and is in contention not plain?
آيا آن كسى كه در [لابهلاى] پيرايه و زيور پرورش مىيابد (دختر) و به هنگام جدال قدرت تبيين ندارد [فرزند خداست]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
and certainly we have explained in this quran every kind of example, and man is most of all given to contention.
بی تردید در این قرآن از هر گونه مثلی برای مردم بیان کردیم [ولی مردم به انکار آنها برخاستند]؛ و انسان از هر چیزی [با اصرار بر یک اعتقاد بی پایه] برخوردش [خصمانه تر و] ستیزه جو تر است.
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
what you have there is a person of extraordinary dedication who found a talent. and my contention is, all kids have tremendous talents.
آنچه اينجا داريم يک انسان با پشتکار خارق العاده ست که استعدادی يافته. و نظر من اینه که همه بچه ها دارای استعدادهای فوق العاده اند.
Last Update: 2015-10-13
Usage Frequency: 1
Quality:
they say, ‘are our gods better or he?’ they cite him to you only for the sake of contention. indeed, they are a contentious lot.
(مشرکان ادامه دادند) و گفتند: آیا (به نظر شما) معبودهای ما بهترند یا عیسی؟ (به عقیدهی شما او به دوزخ میرود، پس بگذار ما و معبودهایمان که از او هم بدترند به دوزخ برویم!). آنان این مثال را جز از روی جدال بیان نمیدارند. بلکه ایشان گروهی کینهتوز و پرخاشگرند (و برای مبارزهی با تو و جلوگیری از حق، به استدلال باطل متوسّل میشوند). [[«أَآلِهَتُنَا خَیْرٌ أَمْ هُوَ»: آیا معبودهای ما بهترند یا عیسی؟ دو چیز مراد است: الف - شما که بتهای ما را بدتر از عیسی میدانید. ب - عیسی بدون پدر متولّد شده، بتهای ما که دختران خدا و فرشتگان اویند بدون پدر و مادر آفریده شدهاند و بهترند. «جَدَلاً»: جدال و خصومت. کشمکش و نزاع باطل (نگا: کهف / 54). مفعولٌله و یا این که حال است و به معنی مُجَادِلینَ میباشد. «خَصِمُونَ»: جمع خَصِم، دشمن سرسخت. معنی دیگر آیه: مشرکان میگویند: آیا معبودهای ما بهترند یا عیسی؟ (عیسی چون پدر نداشته از طرف مسیحیان پرستش شده و کارشان بجا است، ما هم معبودهای خود را میپرستیم، چرا که هُبَل و لات و منات و عزّی دختران خدا و فرشتگان اویند، و چون بدون پدر و مادر آفریده شدهاند معلوم است که بهترند) و ...]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
and when our clear signs are rehearsed to them, their only contention is: “bring back to us our fathers if you are truthful.”
هنگامی که آیات روشن ما (که دالّ بر توانائی ما برای ایجاد رستاخیز و زندگی دوبارهاند) بر آنان خوانده میشود، در برابر آنها دلیلی جز این ندارند که میگویند: اگر راست میگوئید (که قیامتی و زندگی دومی در کار است) پدران و نیاکان ما را زنده کنید و بیاورید (تا نمونهای از زنده شدن مردگان را ببینیم و باور کنیم). [[«بَیِّنَاتٍ»: روشن. مستدلّ. حال (آیات) است. «مَا کَانَ حُجَّتَهُمْ إِلاّ أَن قَالُوا ...»: واژه (حجّت) خبر (کَانَ) و جمله (أَن قَالُوا) اسم آن است. گفتار بیاساس ایشان را (حجّت) نامیدن، کنایه از این است که آنان دلیلی جز بیدلیلی ندارند.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
)*"al-maqrizi's "book of contention and strife concerning the relations between the banu umayya and the banu hashim" translated into english", journal of semitic studies monographs, 3, manchester 1981.
)* al-maqri2zi۲'s "book of contention and strife concerning the relations between the banu2 umayya and the banu2 ha2shim" translated into english, journal of semitic studies monographs, 3, manchester 1981.
Last Update: 2016-03-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Warning: Contains invisible HTML formatting