Results for convinced translation from English to Persian

im convinced .
متقاعد شدم .

and i am convinced.
و من قانع شدم.

i even convinced the monk .
حتي اون راهبه را قانع کردم .

you almost convinced me. .
منو ديگه داشتي قانع ميکردي .

–almost convinced me.–what .
ديگه تقريبا قانع کردي .

but he was convinced of this.
ولی اون اعتقاد خودشو داشت.

but adeyinka was not convinced:
ولی ادیینکا متقاعد نشده بود:

we became convinced what we saw
ما قانع شديم، چيزي که در حين اينکه

somehow lonette convinced marlon .
لونت بطريقي مارلون را قانع کرد .

im not convinced . neither am i .
من متقاعد نميشم منم نميشم .

uhhuh , i�m really convinced .
من واقعا متقاعد شدم .

hes convinced they summoned a demon .
او معتقد که اونا يک شيطان را احضار کرده اند .

until then, i am not so convinced.
تا اون موقع، من زياد قانع نشدم

the food wholeheartedly and convinced the envoy
غذاها را با تمام وجود آماده کرد و فرستاده را متقاعد نمود

but i convinced him that you needed it.
اما قانعش کردم که تو بهش احتياج داشتي

dont feel offended . you seem to be convinced .
ناراحت نشو انگار خودت هم مطمئن شدي که .

and on earth are signs for the convinced.
در زمین برای اهل یقین نشانه هایی [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] ست.

worse still , theyve convinced the world .
بدتر از هر چيز اينکه اونا هنوز دارند دنيا را متقاعد ميکنند .

he convinced song yang to surrender without a war.
او سونگ يانگ را متقاعد کرد که بدون جنگ تسليم شود

but convinced himself that he could never get out
ولي خودش رو متقاعد كرد كه هرگز نمي تونه