Results for costume translation from English to Persian

costume
لباس محلی

costume .
لباس محلي .

a costume .
يه لباس .

academic costume .
لباس دانشگاهي .

make a costume , shithead .
يه لباس درست کن احمق .

i want a bioody costume .
من يک جامه خوني ميخوام .

okay , we finished your costume .
بسيار خب ، كار لباست تموم شد .

hey , oliver nice costume , dude .
هي اليور عجب لباس شيكي رفيق .

whose halloween costume this year .
كسي كه لباس امسال هالووينش .

i gotta get cracking on my costume .
بايد جفت و جورش کنم .

i gotta get cracking on my costume. .
لباس هام را بايد حاضر كنم .

thats a clown suit , a costume , man , .
اون يک دست لباس مسخرست يک لباس محلي ، مرد .

hes found some cheap costume store haberdashery , .
اون مقداري لباس کهنه توي انبار لباس مردونه پيدا کرده ، .

and we found your costume in the garbage outside .
و ما لباستو توي سطل زباله پيدا کرديم .

the penguin costume has the player in a penguin suit.
مانند لباس پنگوئن که بازیکنان را در یک لباس پنگوئن نشان می دهد.

most shocking of all is the bizarre costume the zodiac wore .
چيزي که همه را شوکه کرد لباس عجيبي بود که وقت حمله .

the actor , who still retains a costume he wore on the show .
سپس لباسي که درهمين سريال ميپوشيده را به تن ميکنه .

its not different to me to putting on a costume or wearing a wig .
براي من فرقي با پوشيدن لباس و يا گذاشتن كلاه گيس نميكنه .

and the tubing coming out of my chest was a nightmare for costume designers.
و البته لوله هایی که از قفسه سینه من بیرون می اومد یه کابوس بود برای اونهایی که مسوول طراحی لباس من بودند

i dont know such , who are you who am i im bubbles , your new costume designer .
من اونقدرها تو را نميشناسم ، تو کي هستي من کيم من بابلز هستم ، طراح جديد لباس شما .