Results for daylight translation from English to Persian

daylight
روز روشن

daylight .
روشني روز .

i see daylight.
من نور روز رو می بینم.‏

you daylight robber!
توي روز هم مي خواهي دزدي كني

daylight saving time active
زمان ذخیره‌سازی روشنی روز ، فعال است

daylight deals a bad hand .
الان برو جلو .

were wasting daylight . lets move .
ماداريم روشني روز را ازدست ميديم بريم ديگه .

a man died in broad daylight.
يك مرد در پهنه ي روز روشن مرده بود

to approach me in broad daylight
...در ملاء عام , ودر روز روشن

about a halfhour of daylight left .
نزدیک نیم ساعت از روز باقی مونده .

move it prisoner , were losing daylight .
، تکون بخور زنداني . داره شب ميشه .

elisabetta , l have to go , its daylight .
اليزابت من بايد برم . روز شده .

next daylight savings time change (utc):
تغییر زمان ذخیره‌سازیهای بعدی روشنی روز) utc (:

im sorry , before daylight youre gone .
من معذرت ميخوام ولي قبل از روشن شدن هوا تو رفتي .

that was the last time titanic ever saw daylight .
اين آخرين ديدار تايتانيك با آفتاب بود .

previous daylight savings time change (utc):
تغییر زمان ذخیره‌سازیهای قبلی روشنی روز) utc (:

where youre told you wont see daylight again .
اونا بهت نگفتن كه ديگه نور خورشيد و نميبيني .

next daylight savings time change (local time):
تغییر زمان ذخیره‌سازیهای بعدی روشنی روز) زمان محلی (:

these clocks may have been used in daylight as well.
پنگان در دوره اسلامی،بنکام و فنجان هم نامیده شده است.

previous daylight savings time change (local time):
تغییر زمان ذخیره‌سازیهای قبلی روشنی روز) زمان محلی (: