Results for drift translation from English to Persian

drift
رانش

drift .
بي مقصد رفتن .

genetic drift
رانش ژنتيكي

drift error .
خطاي راندگي .

it dont drift away .
اون بدون اين نميتونه به مقصودش برسه .

if you get my drift .
اگه منظور من را بفهمي .

dead drift . dead drift .
مسيرشو تغيير داد .

you understand me catching my drift .
متوجه هستي ميفهمي که دارم چي ميگم .

or do you find you drift in and out?
يا فقط به چيزايي که بهت ميگن گوش ميدي؟

maybe well eventually drift towards the shore .
شايد ما عاقبت به سمت ساحل رونده بشيم .

.shall romeo by my letters know our drift .
با يک نامه به رومئو خبر ميدهم .

be plain , good son , and homely in thy drift .
با نقشه ، پسر خوب ، و صميمانه در حرکت باشد .

my dream of defeating the han will drift farther away.
روياي شکست هن تا مدتها به دست باد سپرده ميشه

and we see a drift towards complexity that's very intuitive.
و ما می بینیم یک گرایش به سمت پیچیدگی که بسیار محسوس است.

use the current and drift it down to the end of the wharf . go .
از جريان آب استفاده كن و به انتهاي اسكله برو .

two or more time series are cointegrated if they share a common stochastic drift.
دو یا چند سری زمانی هم جمع می‌گردند اگر که رانش اتفاقی مشترکی را سهیم باشند.

and so, remarkably, i discovered that there's also a drift toward specialization.
و بنابراین، بطور قابل ملاحظه ای، من کشف کردم که همچنین آنجا یک گرایش به سمت تخصصی شدن وجود دارد.

with an index fund, this drift is not possible and accurate diversification of a portfolio is increased.
در این نوع صندوق‌ها هدف انطباق پرتفوی سرمایه‌گذاری با شاخص بازار سهام است.

and actually, we have current data that does show that there is an actual drift towards complexity over time.
و در واقع، اطلاعاتی که ما الان داریم نشان می دهد که واقعا یک گرایش به سمت پیچیدگی در طول زمان وجود دارد.

thus even while genetic drift is a random, directionless process, it acts to eliminate genetic variation over time.
می‌توان نتیجه گرفت که با وجود تصادفی بودن رانش ژنتیکی، این فرایند در طول زمان سبب کاهش تنوع ژنتیکی می‌شود.