Results for elixir translation from English to Persian

elixir
الگزیر

elixir .
اکسير .

as well as elixir .
اين فقط يک اکسير ميتونه باشه .

the elixir of immortality .
اکسير جاودانگي .

my elixir it is tinkles .
اکسير من شاشه .

wine is his elixir . please .
شراب اکسير اونه خواهش ميکنم .

what elixir have you been drinking .
تو از چه اکسيري ميخوري .

and drink the elixir of immortality .
و اکسير جاوداني را مينوشند .

fluid karma , the elixir of god .
انرژي سيال ، اكسيره خدا .

the elixir from the pool of eternal life .
مقداري از اكسير زندگي جاوداني است .

as elixir of life offered to emperor jinxi
.اکسیر زندگی استفاده میکنند بنابراین برای امپراطور جینکسی پخته شده

you see , i promised the elixir to someone else .
ميدوني ، من قول دادم که اکسير را به يک نفر ديگه بدهم .

*mulla sadra, "the elixir of the gnostics.
isbn 978-0-19-513913-6* mulla sadra, "the elixir of the gnostics.

he has enough elixir to set his affairs in order .
اون به اندازه كافي اكسير حيات ذخيره كرده كه كارهاش را انجام بده .

compren elixir miraculous pirelli , any things is cured .
pirelli بخريد اکسير معجزه گر بدون هيچ کاري کلتون جوونه ميزنه .

a man is dying back on song mountain . i need the elixir .
يه نفر در کوهستان سونگ در حال مرگه من به اکسير احتياج دارم .

and produces the elixir of life which will make the drinker immortal .
و هرکه بنوشد عمر جاودان ميابد .

there am ahabierto a bottle of elixir of pirelli , and i say to him that this is a fraud .
من يکي از شيشه هاي اکسير شما را باز کردم من بهت ميگم که اون هيچي نيست ، بجز يک فريب بد .

this may also be a hero whose primary ability is to heal others; e.g., elixir and lady tsunade.
* آکروبات : ابرقهرمان‌هایی که توانایی‌های‌شان بر پایهٔ حرکات نمایشی و ژیمناستیک است.

:your black eyes,:full of mystery,:full of the elixir of life,:enchanted me.
مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه را برعهده داشت.