Results for english to persian translator translation from English to Persian

& english to
& انگلیسی به‌

medical dictionary english to persian for mobile
فرهنگ لغت پزشکی انگلیسی به فارسی برای موبایل

english to panggalatok
please, specify two different languages

in english . to make nice .
. به انگليسي . خوب كردن .

translation from ukrainian to persian
اوکراین، شهر کی یف، سوم فوریه سال دو هزار و بیست. )چهاردهم بهمن ماه سال هزار و سیصد و نود و هشت( این وکالت نامه توسط اینجانب سر دفتر دفترخانه اسناد رسمی خصوصی شهر کی یف خانم دوگا تاتیانا تصدیق شده است. وکالت نامه از طرف شرکت هواپیمایی بینالمللی اوکراین توسط رئیس شرکت دیخنه ایوگنی گریگورویچ داده شده وایشان نزد اینجانب وکالت نامه را امضا کردند. با احراز هویت امضا کننده این سند تمام مراتب مسطور در این سند نزد اینجانب واقع شد. این سند در دفتر الکترونیک دفترخانه اسناد رسمی خصوصی شهر کی یف تحت شماره 395 ثبت شده است. هزینه های قانونی طبق ماده 31 قانون دفترخانه اسناد رسمی اوکراین پرداخت شد. مهرو امضای سر دفتر دفترخانه اسناد رسمی خصوصی شهر کی یف خانم دوگا تاتیانا. ارشد وزارت دادگستری اوکراین صحت امضا و مهر سر دفتر دفترخانه اسناد کارشناس مهر: اینجانب آکسیاناوا لودمیال رسمی خصوصی شهر کی یف خانم دوگا تاتیانا تصدیق می کنم. شماره 1-1075 مورخ 5 فوریه 2020 .(1398/11/16) امضا: آکسیاناوا لودمیال مهر: وزارت دادگستری اوکراین، کد شناسایی 00015622، اداره اسناد رسمی و ثبت احوال کشور. مهر: بخش کنسولگری وزارت امور خارجه اوکراین صحت امضا و مهرخانم آکسیاناوا لودمیال تصدیق می کند. 6 فوریه شماره 2243 ایوناوا دیانا، (1398/11/17)، مدیر بخش کنسولگری وزارت امور خارجه اوکراین 2020 مهر: وزارت امور خارجه اوکراین، بخش کنسولگری. امضا: ایوناو دیانا

dict. cc translation: english to german
ترجمۀ dict. cc: انگلیسی به آلمانیname

wordreference. com translation: english to french
ترجمۀ wordreference. com: انگلیسی به فرانسویquery

and , trust me , she doesnt need english to speak our language .
و به من اعتماد کن ، براي حرف زدن به زبان ما احتياجي به انگليسي بلد بودن نداره .

i want to tell you about my friend who was teaching english to adults in abu dhabi.
می خواهم درباره‌ی یکی از دوستانم تعریف کنم که در ابوظبی به بزرگسالان انگلیسی آموزش می داد.

c/translate text, word or sentence from persian to english or from english to persian language. you can use this apps as a persian to english dictionary or english to persian dictionary too.
ج/متن، کلمه یا جمله را از فارسی به انگلیسی یا از انگلیسی به فارسی ترجمه کنید. شما می توانید از این برنامه به عنوان فرهنگ لغت فارسی به انگلیسی یا دیکشنری انگلیسی به فارسی نیز استفاده کنید.

some knew a few english words, which is something of a historical problem, as gosnold and his companions are believed to have been the first english to land in america.
شهرستان برنستبل، ماساچوست (به انگلیسی: barnstable county, massachusetts) یک county of massachusetts در ایالات متحده آمریکا است که در ماساچوست واقع شده‌است.

so a german magazine compared german wikipedia, which is really much, much smaller than english, to microsoft encarta and to brockhaus multimedia, and we won across the board.
یک مجله آلمانی ویکی‌پدیای آلمانی را، که واقعا خیلی خیلی کوچکتر از انگلیسی آن است، با اِنکارتای مایکروسافت و بروکهاوس مولتی‌مدیا مقایسه کرده‌است، ما در همه زمینه‌ها بردیم.

in an attempt to craft a lasting harmony between his macedonian and persian subjects, alexander held a mass marriage of his senior officers to persian and other noblewomen at susa, but few of those marriages seem to have lasted much beyond a year.
اسکندر در تلاش برای برقراری هماهنگی ماندگار میان رعایای مقدونی و ایرانی‌اش، ازدواجی دسته‌جمعی ترتیب داد که در آن مقامات ارشد سپاهش با ایرانیان و دیگر نجیب‌زادگاه در شوش ازدواج کردند اما به نظر می‌رسد تنها اندکی از آن ازدواج‌ها فراتر از یک سال دوام آورده باشند.

;murra: etymology: latin, probably of iranian origin like greek μόρρηία μὖρρα morrhia murra; akin to persian مری mori, muri little glass ball.
murraریشه شناسی: لاتین، احتمالاً از ریشهٔ ایرانی مانند یونانی morrhia/murra؛ وابسته با فارسی «مُر/مور»گلوله شیشه‌ای کوچک.مادهٔ پرسلین برای ساختن ظروف چینی در روم.

;beige: etymology: french beige via old french bege, perhaps from italian bambagia cotton, from medieval latin bambac-, bambax, from middle greek βαμβάκ bambak-, βάμβαξ bambax, probably from a turkish word represented now by turkish pamuk cotton, probably of persian origin; akin to persian پامبا pamba cotton.
begaribeigeریشه شناسی: فرانسوی، شاید از ایتالیایی پنبه bambagia، از لاتین میانه bambac-،bambax، از یونانی میانه bambak-،bambax، احتمالاً از واژه‌ای ترکی که اکنون پنبه pamuk می‌خوانند و احتمالاً با منشا فارسی «پنبه».