Results for exploded translation from English to Persian

something exploded!
يه چيزهائي باد کرده

exploded-view drawing
نقشه انفجاری

now it's exploded.
امروزه به حد انفجار رسیده است.

give me the exploded view .
نماي انفجار را به من بده .

and then your face exploded?
بعدش صورتت تركيد؟

like he exploded from inside .
مانند چيزي كه از داخل منفجر شده باشد .

it exploded down. and was gone.
يه انفجار اتفاق افتاد و بعد غيب شد

cause the cow fucking exploded .
آخه گاوه یهو منفجر شد .

i can't believe your head exploded.
نميتونم باور كنم كه كله ات منفجر شده

boom it exploded right in my pants .
بوم منفجر شد . دقيقا تو شلوارم .

something has exploded. collect the pieces.
name

a canon exploded in my crotch at austerlitz .
يک توپ در شعبه من منفجر شده در آستريلتز .

it exploded . and in a trillionth of a second .
بزرگ شد .

since velez air flight 180 exploded and crashed .
انفجار و سقوط پرواز 180 هست .

arnoon . the device exploded exactly in the middle .
آرنون . وسيله دقيقا از وسط منفجر شد .

four buses and he took that thing and everything exploded .
چهار اتوبوس و اون اونو گرفتي .

a blood vessel exploded in the left half of my brain.
در سمت چپ مغزم یک رگ خونی ترکیده یود.

but in the last 10 years, bandwidth has exploded a hundredfold.
ولی در ۱۰ سال گذشته پهنای باند صدها برابر بزرگتر شده‌است.

he lists the places where the bombs exploded in baghdad:
او محل انفجار بمب‌ها در بغداد را نیز لیست کرده است:

welders acetylene tank exploded . your friend happened to be in the way .
كپسول اسيتلين جوشكار نركيد . اونوقت ، دوست تو هم اون اطراف بود .