Results for exponentially translation from English to Persian

i experience exponentially.
من بصورت نمایی تجربه می کنم.

and it builds up exponentially.
و این آسیب ها بیشتر و بیشتر می شوند و به صورت نمایی بیشتر می شوند

the gray dots have grown exponentially.
نقاط خاکستری رنگ رشد کرده اند.

which makes it exponentially messier.
.که تشريحا اوضاع رو خيلي خراب مي کنه

the possibilities increase exponentially that the secret .
امكانات زياد شده تعريفي از اين سكرت .

but once angiogenesis occurs, cancers can grow exponentially.
ولی وقتی رگ زایی رخ می دهد، سرطان ها می توانند به صورت تصاعدی رشد کنند.

all of this is driving exponentially growing economic progress.
تمامی اینها در حال حرکت نمایی هستند -- بطور نمایی -- پیشرفت اقتصادی در حال رشد.

the human population is growing very rapidly and is growing exponentially.
جمعیت زمین داره سریع رشد میکنه. داره بطور نمایی رشد میکنه. جمعیت زمین داره سریع رشد میکنه. داره بطور نمایی رشد میکنه.

negative field density of 87 percent . the vortex is growing exponentially .
فشردگي ميدان منفي 87 درصد است گرداب داره به طور تصاعدي رشد مي‌كنه .

all those things would be exponentially cooler than going to the prom with you .
چون تمام اين چيزها بهتره از اينه که با تو به جشن رقص مدرسه بيام .

after that first injury, their risk for second injury is exponentially greater.
بعد از آسیب اولیه, ریسک آسیب دوم بسیار بالاست.

e-commerce has been growing exponentially. it's now a trillion dollars.
تجارت الکترونیکی بطور نمایی رشد کرده است. در حال حاضر آن حدود یک تریلیون دلار است.

ray kurzweil and all the other talks -- we know that the stick is going up exponentially.
ری کوزویل و همه سخنرانیهای دیگر-- می دانیم که نمودار به صورت نمایی بالا می رود.

typically, it decays exponentially to zero at large distances, and the system is considered to be disordered.
به طور نمونه در فواصل زیاد به صورت نمایی از بین می‌رود (decays exponentially).

if i take 30 steps exponentially -- two, four, eight, 16 -- i get to a billion.
اگر 30 گام به صورت نمایی بردارم، دو، چهار، هشت، شانزده، من به یک میلیارد میرسم.

and so we can exponentially reduce the number of dna strands we use, if we use counting, if we use a little bit of computation.
یعنی ما می توانیم به این ترتیب به طور نمایی مقدار dna مورد نیاز را کاهش بدهیم. فقط با شمارش - فقط با اندکی محاسبه.

and our goal was to assemble the leaders, both teachers and students, in these exponentially growing information technologies, and their application.
و هدف ما این بود که رهبران، و هم معلمان و هم دانش آموزان، رو در ارتباط با این فناوری های اطلاعات که نمایی رشد می کنند و کاربرد اونها، گردهم بیاریم.

during the past 20 years, the drilling industry has looked to new technology to halt the exponentially increasing costs of drilling oil, gas, and geothermal wells.
طی 20 سال گذشته ، صنعت حفاری به دنبال فناوری جدیدی برای متوقف کردن افزایش فزاینده هزینه های حفاری چاه های نفت ، گاز و زمین گرمایی است.

although this fact may seem to indicate that qubits can hold exponentially more information than their classical counterparts, care must be taken not to overlook the fact that the qubits are only in a probabilistic superposition of all of their states.
اگرچه به نظر می‌رسد که بیت کوانتومی می‌تواند اطلاعات را بطور نمایی بیشتر از همتایان کلاسیک خود نگه دارد؛ نباید از این حقیقت بیتهای کوانتومی که فقط احتمال انطباق در همه حالت هایشان هستند، چشم پوشی کنیم.

the situation where jobs arrive according to a poisson process and service times are exponentially distributed is sometimes referred to as a flatto–hahn–wright model or fhw model.
زمانی که ورودی کارها بر اساس فرایند پواسون و زمان سرویس‌ها بر مبنای توزیع نمایی باشد از آن به عنوان مدل flatto–hahn–wright یا مدل fhw یاد می‌کنند.