Results for facial features complement each o... translation from English to Persian

each other .
بيکديگر .

each other?!
!همدیگر را؟

to duplicate the facial features .
تا کپي کنن خصوصيات صورتو .

see each other,
به خودمون نگاه کن

lashing each other .
همديگر را تازيانه ميزنند .

and cheat each other.
و به هم کلک بزنين

do we know each other?
ما همديگه رو ميشناسيم؟

and we found each other .
و ما به هم رسيديم .

well see each other tomorrow , .
فردا همیدگه را می بینیم .

fra�ii defend each other .
برادرها از يکديگر همايت ميکنند .

mirror images of each other .
تصوير متقارن از هم ديگه .

arms around each other , kissing .
دستها دور همديگه ، در حال بوسيدن .

"quarrelling therein with each other,
آنان (که معبودهای دروغین را پرستیده‌اند) در آنجا به کشمکش (با معبودهای خود) می‌پردازند و می‌گویند: [[«وَ هُمْ فِیهَا یَخْتَصِمُونَ»: جمله حالیّه است.]]

they are what we just said -- facial features, hair structure, skin color.
آنها همانطور که گفتیم-- ویژگی های صورت، ساختار مو، رنگ پوست هستند.

smashing each others skulls together .
كساني كه حاضرن سر هم ديگه را خوورد كنن .