Results for feeling translation from English to Persian

a feeling .
يه احساس .

feeling , sir .
حس ميكنه ، قربان .

i feeling blue
احساس آبی می کنم

feeling alive .
احساس خوش ميکني .

feeling left out?
مي ترسي جا بموني ؟

feeling better no .
بهتري نه .

are you feeling fine?
شما بهترید؟

hey, how you feeling?
سلام، حالت چطوره؟ -

- feeling guilty. - what?
احساس گناه مي كني ؟ چي ؟

a very different feeling.
خنده.... یک احساس کاملا متفاوت.

are you feeling better?
بهتر شدی؟

he's feeling guilt.
اون احساس گناه مي کنه

what? you feeling guilty?
چيه ؟ احساس گناه مي کني ؟

a whole other feeling .
به عبارت ديگه .

feeling terrible about it , .
احساس بسیار بدی دارید .

hey , honey . how you feeling .
هي ، ‌ عزيزم چطوري .

say what youre really feeling .
بگو واقعا چه احساسي داري .

feeling better now , mr . merrick .
حالتون خوبه آقاي مريک .

right now youre feeling helpless .
درست الان تو احساس درماندگي ميکني .

...feelings and impressions.
.خاطرات و احساساتمو براشون بنويسم