Results for field of study translation from English to Persian

"what is your field of study?"
رشته تحصیلی شما چیست؟

field of view:
حوزۀ نما:

field of force .
ميدان نيرو .

first is the duty of study.
اول، وظيفه مطالعه كردن

to the crop field of imperial?
مزرعه غلات سلطنتي؟

duty of study, assist, service?
وظيفه مطالعه . کمک و خدمت؟

i have to know other part of study
من بايد از بقيه امور هم مطلع باشم

and what ive seen on the field of battle .
و چيزايي که ديدم در زمين جنگ .

enter desired field-of-view angle
وارد کردن زاویۀ مورد نظر حوزۀ نما

desired field-of-view size, in arcminutes
اندازۀ مطلوب حوزۀ نما ، به arcminutes

publication bias affects every field of medicine.
تعصب انتشاراتی تمام زمینه‌های پزشکی رو تحت تاثیر قرار داده.

field-of-view of the eyepiece, in arcminutes
حوزۀ نمای عدسی سر دوربین ، به arcminutes

sons who have died gloriously on the field of battle .
همگي با افتخار در ميدان نبرد كشته شده‌اند .

all this field of view is a single strand of dna.
تمام این حوزۀ دید، یک رشته از dna است.

that's the quality of being learner of study.
اين كاريه كه يه دانش جوي طبيعتبايد انجام بده

enter a field-of-view angle in degrees:
وارد کردن یک زاویۀ حوزۀ نما به درجه:

as an object of study, it has been made into a document.
مدت مزبور را سند مالیه گویند، که عبارت است از یکسال شمسی.

an academic discipline or field of study is a branch of knowledge that is taught and researched as part of higher education.
رشته‌های دانشگاهی شاخه‌هایی از دانش هستند که در دانشگاه‌ها و دیگر مراکز آموزش عالی تدریس می‌شوند و مورد پژوهش قرار می‌گیرند.

so imagine how something like this could help revolutionize your field of work.
تصور کنید چطور چیزی مانند این می تواند به دگرگون کردن شغل شما کمک کند.

while there, he helped to found the field of algebraic geometry.
توجه شود که همه یکریختیها در اینجا، یکریختیهای دوسوگویا هستند.