Results for glove translation from English to Persian

glove
دستکش

kid glove .
دستکش پوش .

medical glove
دستکش جراحی

boxing glove .
دستکش بوکس .

glove , mask , vest .
دستكش ماسك جليقه .

it fit like a glove .
مثل دستکش .

not in the glove box , .
تو جعبه داشبورد هم نيست .

and they fit like a glove . oh .
و اون کفشا به طور کامل اندازش هستن . اوه .

get your glove im in the backyard .
دستکش تو بيار تو حياط پشتي ام .

the shells are in the glove compartment .
گلولهها توي قسمت دستکشها هستن .

insurance is in the glove box . got it .
کارت بیمه تو داشبورده گرفتم .

you should send this, this glove at least.
تو بايد حداقل اين ،... اين دستكشها رو بفرستي

in side compartments , glove box , the whole nine .
توي جعبه ها ، جعبه دسکش هر جا که ميتوني را يگرد .

but my parents got me a baseball glove . so .
اما برام يک دستکش بيس بال خريدن .

look in the glove compartment . tell me its a cheeseburger .
توي داشبورد را ببين . خواهش ميکنم بهم بگو که يک ساندويچه .

meanwhile his hand is still going for the glove box .
ولي باز هم داشت دستش را ميبرد تا تفنگش را برداره .

look in the glove box and get a magazine out right now .
توي جعبه دستکش را نگاه کن و يک مجله را در بيار .

but meanwhile his right hand is creepin toward the glove box .
اما تو همين لحظه داشت دستش را ميبرد سمت تفنگش .

you know what i did i pretended that baseball glove was a bicycle .
ميدوني چيکار کردم پيش خودم تظاهر کردم . که اون دستکش ، يک دوچرخه ست .

it's what we call a perfect fit of shape complimentarity, or hand in glove.
این چیزیه که ما تناسب کامل تکان تعارفی یا دست در درون دستکش مینامیم. این چیزیه که ما تناسب کامل تکان تعارفی یا دست در درون دستکش مینامیم.