Results for guidance counselor translation from English to Persian

counselor .
مستشار .

career counselor?
مشاور مسير شغلي؟

ill see a counselor. .
با يک مشاور حرف ميزنم .

the good lords guidance .
هدایت درست الهی .

have a good day , counselor .
روز خوبي داشته باشي . وكيل .

support and coding guidance
پشتیبانی و راهنمایی کدگذاری

ill definitely see the counselor. .
حتما با يک مشاور حرف ميزنم .

counselor , the shoe , the license .
وکيل مدافع ، کفش ، پاسپورت .

indeed guidance rests with us,
به یقین هدایت کردن بر ماست،

surely upon us rests the guidance,
به یقین هدایت کردن بر ماست،

can we have some guidance , piease sir .
ميتونيد ما را کمي راهنمايي کنيد لطفآ آقا .

i figured , counselor . mr . dent , sir .
ممنون ، مشاور .

counselor , i completely forgot about it .
مشاور ؛ كاملا فراموشش كردم .

who hath ordained laws. and granted guidance;
همان کسی که اندازه آفرینی و رهنمایی کرد

indeed, [incumbent] upon us is guidance.
به یقین هدایت کردن بر ماست،

i suggest you take them up with maintenance , counselor .
پيشنهاد ميکنم به مسئول تعمير بگي برات رديف شون کنه .

and he found thee wandering, and he gave thee guidance.
و تو را سرگشته یافت و رهنمایی کرد

one game , because hes busy going to your parent/counselor meetings .
حتي يک بازي چون سرش شلوغه و ميخواد بره به جلسه هاي مشاوره والدين جنابعالي .

i have an appointment to see dr. robert pilman, career counselor a go go!
من با آقاي دکتر رابرت پيلمن قرار دارم مشاور مسير شغلي برو که رفتيم

his mother, janice (styons) hall, is a guidance counselor at lees-mcrae college, and his father, william carlyle hall, worked for ibm.
مادر مایکل، جنیس استیونس هال، مشاور مدرسه بود و پدرش ویلیام هال یکی از کارمندان شرکت کامپیوتری ibm بود.