Results for handling translation from English to Persian

handling
جابجایی

handling .
اداره گراندن .

spam handling
گرداندن هرزنامه

data handling .
داده گرداني .

error handling
مدیریت استثنا

exception handling .
استثنا گرداني .

archive handling tool
ابزار گرداندن بایگانیname

im handling this shit. .
خودم از پس اين گه برميام .

youre not handling this .
اينها کار تو نيستن .

semi spam (unsure) handling
گرداندن شبه هرزنامه) نامطمئن (

takes a bit of handling .
بعضي وقتها آدم سرسختي است .

this is basically air-handling.
این اساسا یه دستگاه هواسازه.

im handling things pretty well .
خوب می تونم از پسش بر بیام .

hes handling all enquiries . please .
اون در حال بررسي پروندهها هست لطفا .

youre just not used to handling it .
نميتوني درکش کني تا وقتي که ازش استفاده نکني .

preparing for and handling a property loss
آماده سازی و رسیدگی به ضرر یک ملک

application for drawing and handling of images
کاربرد برای ترسیم و به کار بردن تصاویرname

we'll be handling the salt from now on.
ما الآن مسئوله رسدگي به نمک هستيم

youre not longer handling the case , peter .
پرونده ديگه دست تو نيست ، پيتر .

what do you need him for , huhwe handling it. .
چرا اونو ميخواي ما که خوب کارمونو انجام ميديم .