Results for he is a dreamboat that man translation from English to Persian

he is a pugnacious man
اون يه مرد جسوره

he is a strong man .
او يک مرد نيرومند است .

he is a very lucky man .
مرد خيلي خوش شانسيه .

he came . now he is a man .
او ارضاء شد ، حالا او يک مرده .

he is a boob .
خودش کودنه .

who is that man?
اون مرد کیه؟

he is a kind and compassionate man.
کارگردان این فیلم فیلیپ کوفمان است.

he is a good kid.
او بچه خوبی است

and lo! he is a witness unto that;
خود انسان نیز بر این معنی گواه است (و می‌داند ناسپاس و حق ناشناس است). [[«إِنَّهُ»: همانا انسان. بی‌گمان انسان. «شَهِیدٌ»: گواه. آگاه. گواهی انسان به زبان حال است. نظیر آن را در (اعراف / 172 و توبه / 17) می‌توان دید. و امّا آگاهی او، معلوم است که انسان از هرکس دیگر بهتر خود را می‌شناسد و از درون خود آگاه است.]]

and he is a good boy .
و اون پسر خوبيه .

he is a fine specimen , .
، او يک مرد نمونه خوبه .

that man .
اون مَرده .

and surely he is a witness against that!
خود انسان نیز بر این معنی گواه است (و می‌داند ناسپاس و حق ناشناس است). [[«إِنَّهُ»: همانا انسان. بی‌گمان انسان. «شَهِیدٌ»: گواه. آگاه. گواهی انسان به زبان حال است. نظیر آن را در (اعراف / 172 و توبه / 17) می‌توان دید. و امّا آگاهی او، معلوم است که انسان از هرکس دیگر بهتر خود را می‌شناسد و از درون خود آگاه است.]]

he is a fraud , mulder .
اون يک کلاهبردار است . مولدور .

but he is a great navigator.
اما ملوان ماهري هست

but father , he is a mughal .
اما پدر ، اون يک مغوله .

he is a fighter, your little john.
اون یه مبارزه، جان کوچولوی شما.‏

am i that man .
من اون هستم .

anne , please . now , he is a nice boy .
آن خواهش ميکنم خب ، اون پسر جالبيه .

- you see?! he is a spy! - hey!
ديدي گفتم...اون جاسوسه-