Results for hemorrhage translation from English to Persian

hemorrhage
خونریزی

hemorrhage .
خون روي .

subarachnoid hemorrhage
خونریزی زیر عنکبوتیه

my skins starting to hemorrhage .
پوستم داره خونريزي ميکنه .

andrell have a hemorrhage if we dont get it back .
اگه اون كيف را برنگردونيم آندره خونمونو ميريزه .

white means weakened immune system, hemorrhage, exhaustion
رنگ پریدگی، نشانه ضعف سیستم ایمنی خونریزی و خستگی زیاد است

or has hemorrhage and it's also used as a poison antidote
یا خونریزی دارد استفاده میشود و نیز به عنوان یک پادزهر هم استفاده میشود

really bad jet lag doesn't make you hemorrhage, daniel.
خب اون مريضي نميتونه باعث خونريزي اون بشه,دانيل

the reason, he told me, was something called post partum hemorrhage.
بهم گفت که دلیلش چیزی به اسم خونریزی بعد از زایمان بود. بهم گفت که دلیلش چیزی به اسم خونریزی بعد از زایمان بود.

if there is pressure, it may lead to death or a brain hemorrhage.
* لباسهایی را که در ناحیه گردن و کمر ایجاد فشار می‌کنند، آزاد کنید.

in the meantime, for 45 minutes, the hemorrhage is getting bigger in my left hemisphere.
در این مدت، برای 45 دقیقه، خون ریزی در نیم کره چپ مغزم دارد بیشتر می شود.

the professor had suffered a cerebral hemorrhage and died, never returning to the train station where hachikō was waiting.
پروفسور که دچار خونریزی مغزی شده و مرده بود، هرگز به ایستگاهی که هاچیکو منتظر او بود نیامد.

the tumor may take on a variety of appearances, depending on the amount of hemorrhage, necrosis, or its age.
گلیوبلاستوم مولتی فرم یا gbm یا گلیوبلاستوما شایعترین تومور بدخیم اولیه سیستم عصبی مرکزی است که در نخاع یا مغز بروز میکند.

two and a half weeks after the hemorrhage, the surgeons went in and they removed a blood clot the size of a golf ball that was pushing on my language centers.
دو هفته و نیم پس از خون ریزی مغزم، جراح ها وارد مغز من شدند و یک لخته خونی را برداشتند که ... به اندازه یک توپ گلف بود و داشت روی مراکز زبانی من فشار وارد می کرد.

a 24 year old woman presents with a fever and myalgias. she experienced brief, self limited diarrhea 24h after attending a barbecue 2weeks earlier. she remained asymptotic until the day prior to presentation when she developed a fever of 39.4 c (103 f) conjunctivitis, and sever muscle pain. on physical examination she appears acutely ill and has a fever of 39.4 c. there is a diffuse maculopapular rash and generalized muscular tenderness. several hemorrhages are noted beneath the fingernails. ad
یک زن 24 ساله با تب و میالژیا مراجعه می کند. وی 24 ساعت پس از شرکت در کباب پز 2 هفته زودتر دچار اسهال مختصر و محدود شد. وی تا روز قبل از مراجعه ، هنگامی که تب ورم ملتحمه 39.4 درجه سانتیگراد (103 درجه فارنهایت) داشت و درد عضلانی را از بین برد ، بدون علامت بود. در معاینه فیزیکی ، وی به شدت بیمار است و تب 39.4 درجه سانتیگراد دارد. بثورات پراکنده ماکروپاپولار و حساسیت عضلانی تعمیم یافته وجود دارد. چندین خونریزی در زیر ناخن ها وجود دارد. آگهی