Results for hug translation from English to Persian

neat hug.
همديگرو خوب بغل کرده بوديد

group hug .
گروه را بغل کن .

give me a hug .
بيا بغلم .

hug , hug , big kiss , .
بغل ، بغل ، بوس گنده .

hug , hug , kiss , kiss , .
بغل ، بغل ، بوس ، بوس .

i want to hug you
میخواهم بغلت کنم

how about a hug .
بغلت نكنم .

a hug . a handshake .
يه بغل كردن ، يک دست دادن .

i will hug you and live.
تو رو در آغوش ميكشم و زندگي مي كنم

come here , give me a hug .
بيا اينجا منو بغل کن .

oh! you broke the hug!
اه , تو منو ول كردي

i had to hug the walls .
بين اين همه ميمون هاي فضايي .

thats okay . give me a hug .
اشکالي نداره ، يک بغل بده بينم .

hey , give me a hug , will ya .
بيا تو بغلم مياي .

and give him a great big hug .
و اونو محکم بغل کنيد .

"i want to give you a hug."
می خواهم در آغوش بگیرمت.

i just wanted to give him a hug .
من فقط ميخوام بغلش کنم .

i can't wait to hug and kiss you
من نمی توانم صبر کنم تا تو را در آغوش بگیرم و ببوسم

getting that text was like getting a hug.
گرفتن اون پیامک مثل در آغوش کشیده شدن بود. گرفتن اون پیامک مثل در آغوش کشیده شدن بود.