Results for in trouble translation from English to Persian

were in trouble .
تو دردسر افتاديم .

are we in trouble .
ما غافلگير شديم .

is he in trouble?
بازم تو دردسر افتاديم؟

he's in trouble.
تو دردسر افتاده

because its in trouble .
چون اينجا دچار مشکل شده .

im in trouble here , boys .
به مشکل برخورديم ، بچهها .

and he's in trouble.
و اون در دردسره

dyer trainees are in trouble.
کار آموزان دایر مشکلی دارند

- we're in trouble. - what?
- توي دردسر افتاده ايم- چي؟

and that you're in trouble.
و اينکه تو دردسر افتادي

are you in trouble! big time!
‏- اوه چه جالب. پس تو دردسر افتادي ‏ !خيلي زياد‏-

damn it! we're in trouble.
لعنتي تو دردسر افتاديم

am i in trouble trouble no .
مزاحمتي درست كردم .

anyway , were still in trouble .
بهرحال ، شما هنوز مشكل داريد .

lee , im in trouble , need assistance .
لي من تو دردسر افتادم ، كمك ميخوام .

hugo, i know you're in trouble,
هيوگو , مي دونم تو دردسر افتادي

- oh no! - we're in trouble!
- اوه ، نه- تو دردسر افتاديم

he got in trouble carrying fake id.
بخاطر همراه داشتن كارت تغلبي توي دردسر افتاد

ha , you got some world in trouble .
ها ، فکر کنم مشکلی تو دنیا پیش اومده .

i think i'm in trouble here.
فكر ميكنم اينجا رو دچار مشكل هستم