Results for incurable translation from English to Persian

so it's incurable?
پس اون غیر قابل درمانه؟

her illness is incurable .
اميدي به بهبود او نميرود .

nor even perhaps so incurable .
و نه احتمالا حتي علاج‌ناپذير .

but not that its relatively incurable .
فقط نميداند که علاج ناپذير است .

almost all patients are incurable."
تقریبا تمام بیماران غیر قابل درمان هستند. "

have a patient with an incurable disease .
دکتر اسکولي امکان مداواي بيمار شما نيست .

deformed , is that it ls he ultimately incurable .
پس ناموزونه آيا حدس من درسته که قابل علاج هم نيست .

how do you cure a disease that's incurable?
کبودي ها دارن از بين ميرن

the crown prince has an incurable heart disease...
...ولیعهد بیماری لاعلاج قلبی دارد

he has an incurable disease send him away comfortably in peace
او یک بیماری لاعلاج دارد او را در آسودگی بُکش

the disease is incurable at the moment and its cause is not known.
بیماری در حال حاضر غیر قابل درمان و علت آن هم ناشناخته است.

mice with multiple myeloma, an incurable malignancy of the bone marrow, to the treatment with this drug.
موشهای مبتلا به بیماری ماتیپل میلوما-نوعی بیماری بدخیم غیرقابل درمان مغز استخوان- موشهای مبتلا به بیماری ماتیپل میلوما-نوعی بیماری بدخیم غیرقابل درمان مغز استخوان- بطور معناداری به درمان با این دارو جواب میدهند.

in such nations, the aim is to alleviate the suffering of patients from diseases known to be incurable by the methods known in that culture.
در برخی ملل، هدف این کار تسکین و کاهش درد و رنج بیماران بخاطر ابتلا به یک بیماری غیرقابل علاج بوسیله روش های شناخته شده در آن فرهنگ است.

and so at the time that we were doing this research, i was caring for a 29 year-old firefighter from connecticut who was very much at the end of life with this incurable cancer.
ودرنتیجه دراون زمان که ما اون تحقیقو انجام میدادیم من داشتم از یک آتش نشان 29 ساله اهل کِنِتیکت مراقبت میکردم که درانتهای مسیر زندگیش دراثر این سرطان لاعلاج بسرمیبرد. که درانتهای مسیر زندگیش دراثر این سرطان لاعلاج بسرمیبرد.

that this hospital doesnt accept incurables .
بيمارهاي غير قابل علاج را قبول نميکنه .