Results for indifferent translation from English to Persian

as for him who was indifferent,
اما آن كس كه خود را بى‌نياز مى‌پندارد،

but as for him who was indifferent.
اما آن كس كه خود را بى‌نياز مى‌پندارد،

meaningless in heaven , indifferent in hell .
براي آسمان بي معني و براي جهنم علي السويه .

i believed your sister indifferent to him .
چون فکر کردم خواهرتون نسبت به . اون بي تفاوته .

how could you be so calm and indifferent?
چطور شما میتوانید اینقدر آرام و بی تفاوت باشید؟

are indifferent to the trials of young love .
در رقابت با عشقهاي جوان بي تاثير هستند .

are you indifferent to , what happened to the bees .
اصلا علاقه مند نيستي بدوني براي زنبورها چه اتفاقي افتاده .

how did he account for it he thought me indifferent .
چطوري برات قضيه را روشن کرد اون فکر ميکرده من نسبت بهش بي تفاوتم .

we must be indifferent to the politics of the imperial city.
ما بايد نسبت به سياستهاي امپراطوري بي طرف باشيم

but i am quite indifferent to the most diverse accusations , .
اما نسبت به متنوع‌ترين اتهامات کاملا بي‌تفاوت‌ام ، .

the world is indifferent to me , and i am indifferent to it .
دنيا به من اهميت نميده ، من هم به اون .

and were quite indifferent to what might later prove them right , .
و نسبت به چيزي که ممکن بود بعدا اثبات شود کاملا بي‌تفاوت بودند ، .

i didn't know it was out of control. i was totally indifferent.
من نمی دانستم که آزمایش از کنترل خارج شده است، من واقعا بی تفاوت بودم.

even so, as a royal chef, how could i be indifferent to a dying...
حتی اگه اینجور باشه، به عنوان آشپز قصر ...چطوری میتونم بی تفاوت باشم نسبت به

surely, the king's mother won't be indifferent about chaos in hierarchy
حتما، ملکه مادر درباره بی نظمی سران بی تفاوت نخواهد بود

and they sold him for a mean price: a few dirhams numbered and they were in regard to him of the indifferent.
او را به بهاى اندك، به چند درهم فروختند، كه هيچ رغبتى به او نداشتند.

this new economy is pretty indifferent to size and strength, which is what's helped men along all these years.
این اقتصاد جدید خیلی بی متفاوت است نسبت به اندازه و قدرت همان چیزی است که در طول سالها به مردان کمک رسانده است.

each one of them, that day, will have enough concern (of his own) to make him indifferent to the others.
(در آن روز) هر کس از آنان را کاری است، که او را تنها به خودش مشغول می‌دارد.

but if every player prefers not to switch (or is indifferent between switching and not) then the set of strategies is a nash equilibrium.
اما اگر هر بازیکن هر تغییری را که ترجیح نمی‌دهد (یا بی تفاوت است بین تغییر و یا نه)، پس مجموعه‌ای از استراتژی‌های تعادل نش می‌باشد.

you have any amount of walking and running and become quite indifferent to heat and cold, and so you are little likely to suffer from any illness.".
او در ابتدا با قبیله هوجو متحد شد سپس به ارتش هیدیوشی پیوست که به جنگ با قبیله هوجو برخاست و نهایتاً خود کنترل قلمرو آنان را به دست گرفت.