Results for intact translation from English to Persian

intact .
صدمه نديده .

left intact .
نميشد پيدا کرد .

if the shield is intact .
اگه محافظشون سالم باشه .

you survived with your soul intact .
تو با يک روح دست نخورده جان به در بردي .

and capa , our shields are intact .
و کاپا ، به خاطر اينکه محافظ درست شد .

but the mechanical systems are intact.
ولی سیستمهای مکانیکی همه سالم هستن.‏

if least not my extremities , intact .
حداقل اگر اين پايان راه من نيست ، اين کارو بکن .

are you intact the list is in the open .
تو سالمي ليست لو رفته .

after the war, the town survived intact.
شهر کوچینگ در بخش کوچینگ واقع شده است.

and my team were able to preserve it intact .
تيم باستانشناسي من اين نقاشي را سالم و تميز از زير آبها و در لاشه كشتي آورده‌اند .

socrates died in prison, his philosophy intact.
سقراط در زندان درگذشت. ولی فلسفه او صدمه ندید.

intact person gets dead if you go in there.
اونجا حتي ادم سالم هم ميميره

it wastes the body, but the mind remains intact.
این بدن را از بین میبرد ، ولی ذهن سالم باقی میماند.

which means most tissue wouldve been left intact .
اين به اون معني که بيشتر بافتها سالم موندند .

but we have to make sure that your essence is intact , .
ولي ما مجبوريم مطمئن بشيم که گوهر وجودي شما سالم مونده . ‏ .

the patients genitals remain entirely intact and unaffected .
بعضي از اندامش کاملا سالم و بدون نقصه .

right now , his body is intact and his head is missing .
ماتين شوو يک بدن ازش باقي مونده اما سرش گم شده .

but what happens for your ligament when i need an intact ligament?
..ولی برای رباط يه بافت دست نخوردۀ کامل می‌خوام

and we can leave the patient whole and intact and functional afterwards.
و بیماران را بدون آسیب باقی بگذاریم و به توانایی فعالیت های عادی بیماران آسیب نرسانیم.

the rockets are in pieces , but the launch motors are intact , sir .
راكتها تيكه تيكه شدن ، ولي موتور هاي پرتاب سالم ان ، قربان .