Results for interaction translation from English to Persian

interaction
برهم‌کنش

interaction .
اثر متقابل .

no interaction
بدون اندرکنش

interaction design
طراحی تعامل

add interaction operand
افزودن عملوند اندرکنشclear combined fragment

genotype environment interaction
برهم‌کنشی ژنوتیپ-محیط

cerebral regional interaction.
با توجه به رابطه متقابل مخچه داخلي

time out waiting for server interaction.
اتمام وقت انتظار برای اندرکنش کار‌‌ساز.

and i'm not sure that was real interaction.
که مطمئن نستم من هم حرفی زدم یا نه

virus-host interaction in relation to transmission
تعامل ویروس - میزبان در رابطه با انتقال

and remember, there can be no interaction with him.
اون خاطراتي رو که ميخواي پيدا کني

i prefer facetoface interaction or a nice handwritten sentiment .
بيشتر ترجيح ميدهم که با طرف روبرو بشم . يا يک نامه خوش خط براش بنويسم .

this in turn controls the interaction of light with the surface.
بنابراین، واکنش نور با سطح را کنترل می‌کند.

empathy is a necessary component of good human computer interaction.
همدلی یک عنصر مهم در تعامل میان انسان و کامپیوتر است.

shoot the marked laser to discover the second kind of interaction.
پرتاب لیزر نشان‌دار برای کشف نوع دوم اندکنش.

now shoot the marked laser to discover the first kind of interaction.
اکنون لیزر نشان‌دار را برای کشف نوع اول اندرکنش پرتاب کنید.

the interaction energy usually depends on the relative position of the objects.
معمولاً انرژی تعامل بستگی به موقعیت نسبی اشیاء دارد.

it's the interaction of both these magnets which makes this motor spin.
ارتباط این دو آهنربا است که باعث چرخش موتور می شود.

and you just saw a little bit of the first two with my interaction with dr. batiuk.
الان شما کمی از دو گزینه اولی را در تعاملی که با دکتر بتیک داشتم دید.

family interaction also plays an important role in a child's growth and development.
افراد در دوران کودکی و در سنین رشد تعاملات و رفتارهای اجتماعی را در خانواده می‌آموزند.