Results for karma translation from English to Persian

karma
کارما

karma .
مراسم‌ديني .

do you know karma?
کارما رو می شناسی؟

now that's karma.
این کارماست.‏

if i believed in karma,
‏‏اگه حرف کارما رو قبول داشتم ،‏

fluid karma is a simulation .
كاره سيال يک شبيه سازيه .

i must have some really bad karma .
خیلی خرم .

fluid karma , the elixir of god .
انرژي سيال ، اكسيره خدا .

but karma doesn't scare me.
اما کارما منو نترسوند.‏

its karma that brings you to this book .
اون سرنوشته كه شما را به اين كتاب آورده .

see, it's all about karma, jin.
می بینی، همش به خاطر کارماست، جین.‏

in exchange for access to fluid karma .
در عوض دسترسي به انرژي سيال .

if you want good karma , you have to invest .
، اگه کارما ي خوبي ميخواين . بايد براش سرمايه گذاري کنين .

a deal for the japanese license to fluid karma .
يك معامله براي گواهي نامهء ژاپنيها از انرژي سيال .

i hope karma slaps you in the face before i do
ich hoffe, dass das karma schlägt dir ins gesicht, bevor ich zu tun

fluid karma works via the principle of quantum entanglement .
انرژي سيال بواسطه حصار كوانتوم كار ميكنه .

i don't know if you islams got a concept of karma,
من نمي دونم آيا اسلام شما ، روشي براي کردار انساني داره

that would generate a hydroelectric energy field called fluid karma .
كه ميخواست يك زمينه انرژي هيدروالكتريك به نام كار سيال توليد كنه .

as long as the waves continue to crash , fluid karma will exist .
تا مدتي كه امواج رادئويي به از كار افتادن ادامه ميدهند ، انرژي سيال وجود خواهد داشت .