Results for larynx translation from English to Persian

larynx
حنجره

larynx .
حلقوم .

caufield shows no signs of trauma to the larynx .
هيچ علامتي از آسيب روي گلويش وجود نداره .

my tongue, larynx and vocal cords were still healthy and unaffected.
زبان،نای و تار های صوتی من هنوز سالم بود و تحت تاثیر قرار نگرفته بود

before puberty, the larynx of boys and girls is about equally small.
زمان، فرایندها و نشانه‌های بلوغ در پسران و دختران متفاوت است.

each nerve cell in this path begins in the brainstem and passes down the neck along the vagus nerve, then branches off into the recurrent laryngeal nerve which passes back up the neck to the larynx.
با این حال، زرافه دارای ویژگی‌های ریخت‌شناختی دنده، مهره‌های قفسهٔ سینه و هفت مهرهٔ گردن باعث ایحاد ناهنجاری‌های عصبی در زرافه می‌شود و این قابلیت‌های زرافه در پستانداران استثنایی است.