Results for led translation from English to Persian

led
دیود نورافشان

he led them .
او افراد را رهبري کرد .

weve led you out .
آورديمتون بيرون .

led rebellious lives,
آنان كه در شهرها سركشى كردند و از حد درگذشتند.

"what led you into hell?"
[به آنان رو کرده] می گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد کرد؟

he led them to america.
و خدا آنها را هدایت کرد به آمریکا

hes led us this far , sam .
تا اينجا ما را آورده ، سم .

"what led you into hell fire?"
[به آنان رو کرده] می گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد کرد؟

john scott led me to it.
جان اسکات راهنماييم کرد

one thing led to another , .
يه اتفاق باعث يک اتفاق ديگه شد .

dont lead , let yourself be led , .
، هدايت نکن ، بزار خودت هدايت بشي .

and the road has always led west .
جاده هميشه به سمت غرب ميره .

circuit - horizontal led (european)
circuit - دیود نورافشان افقی) اروپایی( stencils

a hunchback traitor has led xerxes immortals .
يک قوزپشت پشت خائن به خشايار شاه کمک کرده .

- which led me to... - temporal arteritis.
...كه اينا منو راهنمايي كرد به- ارتوروز شرياني-

we led you astray as we were ourselves astray."
[سبک مغزی و تعصّب شما زمینه گمراهی شما شد] پس ما شما را گمراه کردیم؛ زیرا خودمان گمراه بودیم،

so we led you astray; we ourselves were strayed.”
[سبک مغزی و تعصّب شما زمینه گمراهی شما شد] پس ما شما را گمراه کردیم؛ زیرا خودمان گمراه بودیم،

"so we led you astray because we were ourselves astray."
[سبک مغزی و تعصّب شما زمینه گمراهی شما شد] پس ما شما را گمراه کردیم؛ زیرا خودمان گمراه بودیم،

these blocks represent leds.
این بلوکها به جای led هستند.