Results for linger translation from English to Persian

linger
خطوط

linger .
درنگ کردن .

linger after solving
حرکت خطی

but they tender linger .
ولی یه ذره مونده بود .

what makes you linger?
چي باعث درنگ شما شده؟

please do not linger over this.
در اين مورد عجله نكنيد

how long must you linger onto the past?
تا کي توي گذشته مي موني؟

the young perish and the old linger .
جوانها از بين ميرن و پيرها باقي ميمونند .

l didnt really expect him to linger .
واقعا ازش انتظار نداشتم که اينقدر تاخير بکنه .

why do you linger here when there is no hope .
چرا اينجا ميموني وقتي که هيچ اميدي نيست .

what kind of army would linger in such a place .
کدوم ارتشي چنين جايي دوام مياره .

a person's life lingers on and on.
آخرين لحظات زندگي يک شخص پيوسته ادامه دارد