Results for lunatic translation from English to Persian

lunatic .
ماه زده .

kiko fucking lunatic .
کيکو کس خله احمق .

you`re a lunatic . probably .
تو ديوونه اي شايد .

hes a murderous raving lunatic .
اون یه قاتل و دیوانه ی زنجیریه .

i have the magazine , you lunatic .
ديوونه ، اون مجله را پيدا کردم .

stop raving at me like a lunatic .
مثل يک احمق با من رفتار نکن .

theres a farmer . hes a lunatic .
اينجا يک کشاورز هست که روانيه .

redneck lunatic bastard get away from me .
ديوونه نفهم حروم زاده برو گمشو .

lunatic is dismissive . dont make that mistake .
خيلي تحقيرآميزه اگر بهش بگي ديوانه اين اشتباه را هرگز نكن .

a traitor, a criminal, and a lunatic.
يه خائن، يه خلافکار و يه ديوانه

hes just a goddamn homicidal lunatic , ed tom .
اون فقط يک آدمکش ديوانه و رواني هست ، تام .

how does a lunatic like you help a guy like me .
يه ديوونه مثل تو چه جوري ميخواد به آدمي مثل من کمک کنه .

wearing sunglasses indoors , screeching like a lunatic .
، داخل مترو عينك آفتابي زده . مثل يك ديوونه هم جيغ ميزنه .

the sort of thing that a lunatic would write .
يه سري چيزهايي که ميبايستي توسط يک آدم خل نوشته شده باشه .

and hes a murderous , raving lunatic . thanks , ron .
اون يک قاتله ، يک ديوانه محض . متشکرم ، رون .

and he wouldnt have a lunatic living in his house .
و اون هرگز خونه را به يک ديوونه نميده که توش زندگي کنه .

place is so understaffed , it qualifies as a lunatic factory .
اين بيمارستان کارکنان خيلي کمي داره . بيشتر شبيه يک کارخانه رواني هست تا بيمارستان .

i shall have to invent a new classification of lunatic for you .
بايد براي تو يک طبقه‌بندي تازه از جنون ابداع كنم .

he drives like a fucking lunatic . well , were fine , arent we .
آخه داره خيلي خرکي رانندگي ميکنه خوب ، ما خوبيم کهمگه نه .

oh , dont like it up the ass , do you , you redneck lunatic bastard .
کونت خوشش نيومد ؛ خوشش اومد احمق ديوونه حروم زاده .